رابطه شوهرم ومادرم خیلی خوبه مامانم میدونه شوهرم میوه موز دوست داره براش میگیره من. یبار جلو مادر شوهرم به شوهرم گفتم شوهر عزیز و شوهرم شربت دوست داره مامانم براش زیاد درست میکنه مادر شوهرم زن جدی هست یروز منه سادهم تعریف کردم که مامانم هوای شوهرم داره موز شربت درست میکنه براش و این حرفا بعد دیدم صد برابر رفته خریده خونشون بودیم وشربت درست کردو واز دور میگه پسر عزیزم پسر عزیزم تصمیم گرفتم دیگع بهش امار ندم چون حسوده مارو جدا کرد و میخواست شوهرم رو به طرف خودش بکشونه