نه تو دلم خالی نشد واقعا
چون مطمئن بودم شوهرم کجاست با برادر شوهرم و دامادشون رفته بودن حتی قبلش باهاش تصویری صحبت کرده بودم باغ دامادشون میوه هارو نشونم میداد حتی وقتی اومد برام نارنگی هم از درخت کنده بود آورده بود تازه ی تازه
تو هم بترسونش
بعدم‌میگفتی قرص ندارم چرا باید پروش کنی؟
چند وقت پیش شوهرم شبکار بود همسایه مون افغانی بود اومده بود ازم نرده بوم بگیره
دوتایی با خواهرش اومده بودن
داخل حیاط نگاه کرد گفت خونتون همسرت نیست
گفتم شوهرم داره میره سرکار شب کاره
کلا اون شب تا صبح نخوابیدم
ولی واقعا تو این زمونه به نظرم اصلا نباید با همسایه ناشناس زیادهمکلام بشی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز