2777
2789

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

هزینه اش چقد شد 

میشه بگی مشکلتون چی بود 

چن ماه اقدام بودی 

همه ای وی اف دیگه 

 .. ص۪۪۫۫ا۪۪۫۫حِ۪۫ب۪۫ ضَ۪۫ـ۫ـ۪ࢪَ۪۫۫با۪۫ن۪۫۫ قَ۪۪۫۫لبَ۪۫م۪۫۫ۍ۪۪۫ د۪ل۪۪۫۫بــ۪۫۫ـ۪۪۪۫۫ــꔚ۪۪۪۫ـ۪۫ـ۪۪ــ۪۫ࢪ۪۫..❥︎ ️

باسلام خدمت تموم منتظران

ازونجایی که خودم تا چند ماه قبل پروسه ای وی اف در حال تحقیق بودم وظیفه خودم میدونم کارهایی که انجام دادم را بهتون بگم شاید فقط یک نفر انجامش داد و نتیجه گرفت و من از شادشدنت خوشحال شم

قبل انتقال روغن سیاه دونه گرفتم و از تنبلی استفاده اش نکردم فقط نگاهش میکردم کافی بود😄رژیم غذایی هم کلا چند سالیه غذاهای طبع سردو حذف کردم(ماست،دوغ،پنیر،خیار،گوجه و.....)خلاصه قبل انتقال کار خاصی نکردم همون زندگی عادی و سالم خوری خودمو داشتم

دومین پریودی بعد پانکچر رفتم دکتر برای پروسه انتقال

واااای چه پریودیه بدی داشتم فقط یک روز پریود بودم بقیه فقط لک که اصلا بیرون نمیومد🤦‍♀️بار چندم که رفتم سونو دکترم گفت احتمالا انتقال این ماه کنسله چون پاک نشدی و لک داری

ضخامتم با استرادیول اکی شده بود ولی لک لعتنی خوب نمیشد تا اینکه متوجه شدم بخاطر استرادیوله...سرخود یدونه شو کم کرد(قبلش روزی ۳ تا میخوردم،کردم روزی ۲تا ولی شما اینکارو نکنین اصلا خوب نیست و من نمیدونستم)فک کنم بعد ۱۳ یا ۱۴ روز لکم خوب شد

دکتر بهم برگه داد ببرم مرکز برای انتقال

داشتم از مطب بیرون میومدم یواش به دکترم گفتم واقعیتش استرادیول رو یدونه کم کردم لکم خوب شد که دکترم خیلی ناراحت شدفرداش رفت مرکز به همه گفت😄🤦‍♀️آخه روز انتقال تا اسم و فامیلمو گفتم گفتن اها همون فلانی که سرخود استرادیولو کم کرد؟😄🤦‍♀️

باسلام خدمت تموم منتظرانازونجایی که خودم تا چند ماه قبل پروسه ای وی اف در حال تحقیق بودم وظیفه خودم ...

تبریک میگم عزیزم مبارک باشه کجا انتقال دادی و پیش کدوم دکتر ؟بعد انتقال چه کارایی کردی که مفید بود برات؟

ساعت ۱۱ صبح بایدمرکز میبودم برای انتقال

به همسر جان گفتم کله پاچه بخره روز انتقال و سه روز بعدش صبحانه کله پاچه میخورم البته خیلی کم

قبل انتقال نشاسته با آب خوردم

بجای ساعت ۱۱،۱۱ونیم رفتم مرکز

مشاوره شدم و گفتن آمپول هیوسین رو نیمساعت قبل انتقال تزریق کن

رفتم آزمایشگاه تایم انتقالمو پرسیدم گفتن ۱۲ونیم

۱۲ با همسرجان رفتم سرویس بهداشتی زنونه،بیرون سرویس برام تزریق کرد کلی هم خندیدیم😄🤦‍♀️من نیمساعت قبل انتقال مثانه مو خالی کردم

رفتم داخل آزمایشگاه پیش در ورودی دکتر جنین شناس رو دیدم گفتم آقای دکتر نی نی هام در چه وضعیتی هستن گفت صبر کن برم داخل بهت میگم یه لباس مزخرف جراحی دادن پوشیدم و بعد صدام زدم برم جنین ببینم هی اینور اونور نگاه میکردم کو کجاست؟؟گفتن عکسش تو مانیتوره با چشم که نمیتونی ببینی؟

دکتر جنین شناس یسری سوالایی ازم پرسید فقط یچیز بهش گفتم گفتم چندتا نوه داری؟ گفت ۴ تا گفتم پدرشوهرم ۶۶ سالشه نوه نداره

خودش ناراحت شد

اصلا خودمو معرفی نکردم که کیم داشتم میومدم بیرون پرستارها به جنین شناس گفتن اقای دکتر ایشون فامیل دکتر فلانیه(فامیلم رییس همون مرکز بود)

ما دونفر بودیم برای انتقال

اول منو صدا زدن دراز کشیدم

تازه اونجا فهمیدم قراره اون دکتره جنین شناس که مرده برام انتقال بده🤦‍♀️به دکترم گفتم چرا بهم نگفتی گفت منم هستم نگران نباش

با موس سنو به حدی شکمم و مثانه مو دکترم فشار داد که چشام سیاهی رفت بعد انتقال دادن و منو بردن بخش

گفتن تا یساعت تکون نخورم دستشویی هم لگن بگیرن بعد یساعت میتونم راه برم

همین که رفتم تو بخش به شوهرم گفتم یه بالشت بده زیر باسنم بذارم که پرستار اورد و برام گذاشت

بزور ۴۵ دقیقه خودمو نگه داشتم داشتم میمردم از دستشویی

هی به شوهرم میگفتم نمیخواد پامیشم میرم سرویس میگفت نه میرم به پرستارها میگم لگن بذارن برات

رفت گفت ظاهرا زحمتشو انداختن گردن شوهرم🤦‍♀️😄

واااااای یادم میاد خنده ام میگیره

همین که رفتم تو بخش به شوهرم گفتم یه بالشت بده زیر باسنم بذارم که پرستار اورد و برام گذاشتبزور ۴۵ دق ...

بقیشو بزار کودوم مرکز بودین 

چند سالتونه چندمین انتقالتون بود

او بالاتر از اندیشه هاسسسسست...

چون موقع انتقال با موس سونو مثانه مو فشار دادن تحریک شد تا ۵ ساعت هر ۴۵ دقیقه یه مثانه کامل دفع داشتم گفتم هیچی دیگه هرچی بود دفع شد🤦‍♀️

از همون لحظه انتقال زیرشکمم احساس درد و کشش داشتم به بغل تختیم گفتم شماهم این حالتو دارین گفت آره طبیعیه

گشنم شده بود ولی گفتن اول باید مایعات بخورین چند تا قلوپ آب سیب خوردم فقط دیگه میلم نمیکشید

ساعتو نگاه کردم دیدم ۲ ساعت شده و باید ترخیص میشدم

اومدم خونه بالشت گذاشتم زیر باسنم یه ملافه گذاشتم رو شکمم که سرد نباشه و استراحت کردم

فقط برای سرویس پامیشدم

حموم هم نرفتم

روز۴ ام سرمو تو سینکل شستم و با پارچه نمدار زیربغل و...کشیدم

غذا هم پای مرغ خوردم اومدم خونه و دوباره نشاسته و آب

گوشت گوسفند هم قبل اینکه برم انتقال پختم تا ۳ روز خوردم

به و سیب حالت کمپوب پختم با شکر خیلی کم در حد نصف قاشق

ادویه حذف فقط نمک

روزی یدونه موز میخوردم

تخم مرغ کامل پخته شده

اها هرشب هم آلو خیس میدادن تا صبح خیس بخوره بعد غذا میخوردم یبوست نگیرم

روز ۵ ام پاشدم ظرفها رو میشستم،قدم میزدم و...

هرروز انار میخوردم البته هسته شو دور میریختم

علائم هایی که داشتم

درد کمر و زیرشکم تا ۵ روز بود

غروبها بدنم داغ میشدتا ۱۰ روز ولی پاهام کوه یخ بود

سینه هام درد داشت البته از قبل انتقال هم درد داشت ازوقتی آمپول پرژسترون رو شروع کردم

بی بی چک خیلی بده اصلا اوایل نزنین

منکه بار اول که زدم منفی بود دنیا رو سرم چرخید

ازحرص کل کار خونه رو رسیدم🤦‍♀️

روز ۸ ام بی بی چک زدم دوباره

دیدم منفیه اعصابم خراب شد انداختمش یه گوشه رفتم خوابیدم چون ساعت ۴ صبح گذاشتم

صبح پاشدم دیدم بعد خشک شدن یه هاله افتاد


شاید باورتون نشه الان که روز ۱۵ انتقال هستم هنوز حموم نرفتم

سومو تو سینک میشورم و کمر به پایین تو حموم میشورم سریع


بعد تقریبا یک هفته غذا پختن و شستن ظرفها وبقیه کارها رو انجام میدم ولی جارو نمیکشم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792