۱۳ سال میگذره مامانم خودخواهه فامیل پرسته فامیلای خودشو دوسداره بابام میخاست طلاقش بده اینم سریع منو خواهرم تو سن کم داد ب فامیلای خودش تا سر بابام گرم داماد و نوه بشه
خواهرم بدجنسه و اهل رقابت باهام بود ولی خدایی اونم حروم شد خشگل بود زن ی بی پول سطح پایین شد عقده ای شد کنار شوهرش دوست پسرم داره
منو معدلم ۱۹ونیم بود التماس مامانم کردم بزاره برم تجربی لج کرد دختردایی ات رفته ریاضی تو هم باید بری ریاضی
باز شدم ۱۷ سال کنکور بزور منو داد ب نوه خالم هرچی التماسش کردم گفت باباتو راضی کردم حق نداری حرف بزنی
اونا هم دیدن مامانم باهام دشمنه تو سرم میزدن هم شوهرم علنی خیانت میکرد کتکم میزد مامانم میگفت فقط طلاقش نده بزنش بکشش ولی طلاق نده آبرومون تو فامیل نره💔
الانم بهش گفتم هرگز حلالت نمیکنم
دخترم پیش مادرشوهرم بزرگ شده شوهرمم پی عیاشی بوده هربار گفتم ببینمش نذاشت گفت باید زنم بشی تا بزارم
بعد من دوبار زن گرفت اوناروهم طلاق داد
یبار دخترم ۸سالش بود گفتم باشه دوباره زنش شدم ولی با حق طلاق بدون مهریه
یکسال فقط تونستیم زندگی کنیم بدتر از قبل شده بود خیانت کتک تهمت شکاک بود بازم مواد مصرف میکرد دیدم دخترم لنگه مادرشوهرم شده پی پسربازی درس نمیخونه
تربیتش از دستم دررفته بود چون تا حرف میزدم ب باباش میگفت ببرتش خونه مادرشوهرم اونجا آزاد بود دنبال حرفهای راجع ب پسرها با دخترعمه هاش بود
دوباره جدا شدم یبار ۹۸گفتم بزار ببینمش ک نذاشت برای زجر دادنم فیلم از دخترم تو واتساپ میفرستاد ولی اجازه دیدن نمیداد
یبار پارسال گفتم مادرم فرستادم در خونشون
بچه رو پر کرد بهم توهین کنه
دیگ ولش کردم الان ۱۸سالشه