من خیلی اهل مسابقات کشتی و اینا هستم
یه بار داشتم با هیجان قضیه مسابقات و میگفتم تو دانشگاه
یه دختره گفت ساروی همشهری دورمونه و خونشون باهامون تو یه منطقس و اینا
بعد منم گفتم عه چه جالب و اینا
یکم ازش بگو تو واقعیت هم مثل جلوی دوربینه و اینا
برگشت با یه قیافه جدی گفت لزومی نمیبینم راجب همشهریمون چیزی بهت بگم😑😑😑😂😂😂😂😂
پاره شده بودم از خندهههه
بنده خدا کراش صدداشت روش فک کنم