هرگز
اره قبول میکنم اگه عاشقش باشک
اصلا . هرگز . به هیچ وجه
صد درصد نه
دقیقا چه پوینت مثبتی داره که داری این سوال رو می پرسی ؟
خوب شما باید بری روش های افزایش اعتماد به نفسو اینا رو انجام بدی. اون شبم ول کن. برو جلو زندگیتو بساز بابا.اونطور شوهرت بیشتر دوستت داره تا یه زن که اعتماد به نفس نداره و نشسته دم دهن مادرشوهر که ببینه زندگیشو چطور بچرخونه.
خیلی سعی کردم با یه مشاور صحبت کنم آنلاین پول هم واسه شیش جلسه واریز کردم ولی نتونستم صحبت کنم کلا نمیدونم حال روحیم خرابه شوهرمو خیلی دوست دارم واسه همین تحمل کردم و صبر الانم با این وجود بازم خداروشکر میکنم و میدونمم مقصر خودمم نه کس دیگه ولی این وسواس فکری و استرس اون شب داغونم کرده
نه تو مقصر نیستی. اصلا بیشتر داریم تعجب میکنیم از این حرفت. تو مقصر نیستی ولی مقصر جلوه کردی و بقیه بار خودشونو انداختن روی دوش تو. باید حضوری با مشاور صحبت کنی. آنلاین به دردت نمیخوره. یه مشاور خوب و سنش هم کم نباشه پیدا کن. خیلیا شرایط تو رو نمی پذیرند یا ول میکنن. تو خیلی مهربونی و صبور. این خیلی خوبه. صبورتر باش. ولی اصلا گناهی نکردی. اون دعواشون هم عادیه همه دعوا میکنن. مادرشوهرت اشتباه کرده که به روی شما آورده. اگر شما اونجا زندگی میکنین دلیل نمیشه هر طور بقیه خواستن رفتار کنی. خدا هم که خداست به ما اختیار داده. ایشون زندگیش رو کرده الهی بیشتر و با عزت تر زندگی کنه. حالا نوبت شماست. این چه دیدگاهیه؟!
واقعا نمیدونم شهر ما مشاور نداره متاسفانه ولی میدونین چیه انگار یه جور حس عذاب وجدانه یه جور حس ترس اینجوری که میگم نکنه مادرشو ول کنیم بریم خدا بدش بیاد مادرش تنها بشه یه مشکلی پیش بیاد و اینا این فکرارو میکنم مدام تو سرم تکرار میشه دلم میخاد برای خودم زندگی کنم نه بقیه ولی نمیتونم انگار میترسم از مستقل شدن و اینکه نکنه بگن من نزاشتم شوهرم بمونه پیش مادرش
اینا رو به شوهرت بگو و بهش بگو واقعا اذیتی. یه کوچه پایین تر خونه اجاره کنید. خیلی از پسرا اینکار رو میکنن.
ما هم یه مورد شبیه شرایط شما داشتیم.. باز پدرشوهر شهر دیگه بود و هفته ای میومد. تک پسر بود. پدرش همون اول خونه خرید جدا داخل یه منطقه خوب. مادرش هم خودش تنها اداره میکرد خونه رو. پول از پدرشوهر بود تا پسر درسش تموم شد و رفت سر کار. الانم زندگی خودشونو دارن. احترام عروس و خونواده ها سر جاشه. نمیدونم چرا بعصی خونواده ها انقد....
الان عذاب وجدان هم ندارن که زندگی دو جوون خراب بشه. به قدرت خودشون با تکیه به خدا زندگی میکنن الحمدلله. و من همیشه میگم خدایا ما رو طوری قرار نده که زندگیشونو خراب کنیم.
گفتم صدبار اونم میدونه ولی پولی نداره بنده خدا تازه سرکار رفته بهشم گفتم نمیخام ذره ای پول از پدرش بگیره تا الانم خرجمونو دادن دستشون درد نکنه ولی دیگه نمیخام چون میدونم آخر سر منتش سر خودمه من الان باردارم و پسر دارم به خودم قول دادم نزارم عروسم ذره تو زندگیش مشکل داشته باشه از طرف من
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز