من که فانتزیمو برا دوستام میگم تعجب میکنن یا میخندن بهم
اولین فانتزیم اینه که یه شوهر پلیس داشته باشم که بره ماموریت و بعد از ۱۰ روز برگرده که دلمون کلی واسه هم تنگ شده باشه و بیاد خونه بپرم بغلش و ...
یکی دیگه هم اینه یه نفر خیلی عاشقم باشه و روم غیرتی باشه باهم توی یه مهمونی باشیم من برم با پسرای دیگه حرف بزنم بعد برم تو اتاق که آرایشمو تمدید کنم بیاد پشت سرم خشن رفتار کنه یکم یواش بزنه تو گوشم بعد پشیمون بشه بیاد نازمو بکشه بوسم کنه و ...
یکی دیگه هم اینکه دونفر همزمان دیوونم و عاشقم بشن و هیچکدوم نتونن ازم دست بکشن
میدونم فکرای چرتین ولی خب فقط توی ذهنم بهشون فکر میکنم و دوست ندارم در واقعیت اتفاق بیوفته😂
فقط شبا قبل خواب رویا میبافم که انگار دارم اینارو زندگی میکنم