یاید ی چیز تعجب بگم درمورد مامانم...اول راهنمایی بودم یبار با مامانم بحثم شد یادمم نیس سرچی ،مامانم چاقو میوه خوری دستش بود یهو قاطی کرد زد توی رون پام تااخر😑😑😑باورتون میشه؟؟؟پام بخیه میخاست اما ترسیدم نذاشتم ببرنم ...پام ی هفته طول کشید تا خوب شد از درد مردم و زنده شدم چشمام سیاهی میرفت ...باورم نمیشه یهو یادم اومد