زندگی کنار مادر شوهر

عزیزم نمیگم بده خب ولی یه مشکلی هستتتتتتتت من الان تو یه ساختمونیم خب..... فکر کن من دارم خونه تکونی ریزی میکنم خونم در نامساعد ترین حالت ممکن بود مادرشوهرم اومدددددددد خودم شلخته پلخته خونم نامرتب خب زشته آدم خجالت میکشه 

اشتباه بزرگ  نکن خواهرم نکن

وقتی چاره ایی نداری باید قبلش خیلی چیزا یاد بگیری

همین نی نی سایت رو بچرخ از تجربیات کسایی ک کنار خانواده شوهر زندکی می‌کنند استفاده کن. از اشتباهاتشون درس بکیر ک فلان کار رو انجام ندی و از سیاست‌های خوبشون هم یاد بگیر.

به نظرم بستگی داره که چطور خانواده ای باشن بعضی خانواده های شوهر نعمتن 

ولی چقدر خوبه که شوهرت به فکر استقلال هست این خودش نعمت بزرگیه نشان دهنده بلوغ عقلیه که به این درک رسیده که نباید محیط زن و شوهری با محیط خانواده یکی بشه قدر همچین شوهری رو بدون اسی خیلی از مردا هستن زنشون رو زجر کش میکنن با اعتقادات مزخرفشون به خاطر تعصب بی جا نسبت به خانوادشون

اگه رفتا امد رعایت بشه

اگه مهمون میاد انتظار نداشته باشن شما بری کمک

خیلی اگه ها رعایت بشه میشه تحمل کرد

ولی از اول رو نده یکم سرسنڭین باش باهاشون قاطی نشو

تا فاصله رعایت بشه 

باسیاست جلو برو 

صمیمی نشو 

احترام بگذار خودت و شوهرت هر دم و دقیقه نرید اونجا 

برای خودت برنامه داشته باش اگه شاغلی باشی که خیلی بهتره

اگه جایی را هم پیش فروش کنید پیش فروش کنید 

خونه هر روز گرانتر میشه 

قسطهای پیش فروش را بدهید بگذارید همه بدونند شما دارید قسط میدهید وگرنه روی همه چیز زندگیت حساب میکنند از کمک خودت و شوهرت گرفته تا حقوقتون و وسایل زندگی تون 

همون اول همه کلید و قفلها را عوض کن کلید زندگیت فقط دست خودت و شوهرت 

عزیزم طبقه هاتون متفاوته پیش هم نیستین که راحت نباشی 

توروخدا شکرگزار باشین اونا دارن بهتون لطف میکنن

بعدا که شرایط خرید خونه داشتین بخرین و برین

اصلا قبول نکن

بگو منم شرایط دارم اگه قبول کردی منم میام اونجا برای زندگی 

واسه من که اصلا منطق نداره خیلی سخته. هر ساعتی که دلش بخواد میادو میره هرچی هم اخمو تخم میکنم اصلا اهمیت نمیده

اگه برگردم عقب هیچوقت این اشتباه نمیکنم به هیچ وجههههه اصلااااا  ابدااااا

تلاش کن نرو برو یک جای کوچیک مستقل زندگی کن اگر میخوان کمک کنن واحدتون را اجاره بدهند هر ماه اجاره اش را واریز کنن