بچه سومم الان چهار ماهشش اون دو تا هم ۳و ۵ سال .
شوهرم اصلا کمک نمکنه حتی برای بردن دکتر بچه . انقد نمیبره نمیبره تا خودم ببرم . پسرمو حموم نمیبره بزرگه رو. وقتی میاد خونه من بدو بدوئم. امروز از ۵ صبح بیدار بودم شبا هم خواب ندارم هر ساعت یکیشون بیدار میشه میگه مامان مامان . صبح بلند شدم بردم دندونپزشکی یکی هم کمکی گرفتم وگرنه اصلا نمیشد. رفتم کلی کار رسیدم بعدش . بعدشم تا شب درگیر بودم شب اومده منم بدو بدو هر کدوم رو بردم حموم شام رو گذاشتم اماده اس. حاضر نیست بره بکشه بخوره . خودم از گرسنگی ضعف کردم. بعد قهر کرده به من شام ندادی . ۱۰ بار بهش گفتم برو بخور. بهش گفتم انتظار داری بیام غذا رو بکنم تو حلقت ؟ بعد میگه از دادات خسته شدم . خب داد آدمو در میاری . خسته شدم . خجالت نمیکشه خرس گنده حاضر نیست بره غذاشو از دیگ بکشه بخوره .