خونه ی پدرم اینا رفت و آمد ندارم ..
بخاطر ی موضوعی تا پای جدایی رفتیم
ولی خدا خواست و برگشتیم ب هم ..ولی
پدرم مخالف بود با برگشتنم و داد و فریاد ک نباید برگردی و دعوامون شد و من برگشتم ...
دیگه نرفتم ... الان دو سال شده ..
گاهی میگم بلند شم ی روز خودم تنها برم اونجا ..
اما غرورم اجازه نمیده ..
چون واقعا باهام بد رفتار کردن ، بی احترامی کردن ( پدرم و برادر مجردم )
با مامانم تلفنی صحبت میکنم میاد و میره
خلاصه که گفتم ی صحبتی کنم باهاتون ک اگه شما بودید چیکار میکردید ؟؟