مامانم زنگ زد باهاش حرف زد ببینه دکتر هست تا اسممو گف گف دخترتون اون روز اومد چار تا حرف بارم کرد رف
الان خودم اومدم اصن بدون اینکه اسممو بگم رو برگه ویزیت نوشت اسمو ☺☺
فقد خداکنه دکتر یادش نباشه منو ک میمیرم از خجالت☺
اونروز سر اینکه ازمایشی ک خودش نوشته بود نمیزاشت برم بهش نشون بدم دعوای حسابی باهاش انداختم😨صدام رفته بود بالا کل مطب نگام میکردن