برداشته زنگ زده به زندایی من که ما با همون زنداییم مشکل داریم
نشسته گفته که این دختره اومد تو زندگی من شوهرم طلاقم داد الان یک ساله من یه چشمم خونه یکی اشک
در حالیکه من و شوهرم چند ماه بیشتر نیست که ازدواج کردیم هنوز خیلی مونده یکسال بشه
اونا هم همه جا ابروی منو بردن که فلانی هرزه اس
داییم میگفت بهم بی آبرو فلانی بهمانی
خیلی خسته شدم از دست کارای این زن
دیگه نمیدونم واقعا چیکار کنم
برم پاره اش کنم یا سکوت کنم
چی میخوای اخه از جون من
تو که انقد شوهرتو میخواسی چرا همه جا بدشو میگفتی و باعث ش
جداییتون شدی الان شوهر یادت افتاده