2777
2789
عنوان

شوهر بیشعور

154 بازدید | 12 پست

بینید من حق دارم ناراحت باشم یا نه 


مگه مرد زن میگیره اون زن بدبخت تو خونش مث سگ جون نمیکنه امشب خونه مامانم بودیم مامانم عروس هلندی داره کلی هم حرف میزنه شوهرم می‌گفت اینا چین اخ صدا میدم مامان من اگه ما بیاریم تو خونمون از این چیزا بدش میاد ما بالا سر مادر شوهرم اینا زندگی میکنیم منم گفتم مگه خونه مانده هر کس اختیار خونه خودشو داره مگه من میرم ب مامان تو بگم چکار کن چکار نکن ..


داد زد سر من پیش همه گفت دهنتو ببند اومدیم بیرون بمن میگه سلطان خونه مامانمه آخه این حرفه اگه سلطان مامانه غلط کرد اومد زن گرفت اصلا خونه مادر شوهرم اینا ی طبقه بوده این با خرج خودش ساخت ی قرونم به این ندادن ک الان میگه سلطان خونه مامانمه . خوب آدم ناراحت میشه من زنشم من الان دارم تو خونش زحمت میکشم 




حتی مامانشم یبار بهم گفت ک سلطان خونه شمام منم این حرفه ؟ بعداً من دلم خیلی شکست حالا اون بش برخورد و گرفت خوابید ی چیزیم بدهکار شدیم بهش




یبار هم مامانم رفت مسافرت عروس هلندی هاشو چند روز گذاشت پیش من مامانش آنقدر گفت اخ اخ و بمن اخم میکرد ک شوهرم اومد بالا حسابی زد منو 

...

 منتی هم نمیذارن ولی من تموم کارا مامانشو میکنم با اینکه ۱۸ سالمه تون دوتا عروس هاش اصلا اصلا حتی محل مادر شوهرمم نمی‌دن بخدا شوهرمم خرجشو‌ میده میگم وظیفته مادرته باید بدی 


مریض میشه من میبرمش بیمارستان کاری داشته باشه مهمونی داشته باشه من میرم .بازم شوهرم نمک نشناسه




اصن میگم روزا اول میدونست من از این سگ جیبی ها دوس دارم گفت عزیزم قول مردونه میدم برات بخرم حالا ک ازدواج کردیم میگه برو بابا مامانم ناراحت میشه از خونه پیرامون می‌کنه بیرون نمی‌ذاره خوب اونجا خونه منه از قدیم گفتن چهار دیواری اختیاری. بخدا ی قرون خونمون مامان بابام کمک ندارن خودش ساخته سندشم بنام خودمونه میگه ن این خونه مشترکع 




بچه ها خواهرشو و داداششم ک میان خو بدون در زدن میان انگار طویلست بمن میگه خونه خودشو نه اینجا هر کار دلشون بخواد بکنن . یبار دختر خواهر شوهرم خونه نبودم رفته بود درو کشو هامو باز کرده بود خوب شاید چیز شخصی دارم تو اون بی صاحب مونده با مادر شوهرم یبار مادرش مریض شد آورد خونش برسه بهش برداشته بود بدون اجازه برده بودم خونه من دستشویی توالت فرنگی بخدا ببخشید حالتو بهم میزنم تموم تیکه ها دستشوییش مونده بود نشسته بود عوق زدم و‌شستم منم ک وسواس دیدم یهو در خونمون باز کرد اومد بیرون خیلی ریلکس رفت پایین شانس منم اون موقع خونم خیلی بهم ریخته و کثیف بود مامانش رفت برام حرف در آورد این چ زندگیه آخه ..پدر شوهرم ک‌میگ دخترم بره در کشو هانونم باز کنه خونه داداششم میتونه



مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



دگه سرویس دهیتوکم کن درمورد عروس هلندی چون بالاخونه مادرشوهرتی و همسرت اون صاحبخونه میدونه کاری ازشمابرنمیاد

لطفا اگرازپستی درتایپکی گذاشتم  خوشتون اومدیادرتایپکی کمکتون کردم لطفابرای سلامتی وسربلندی وخوشبختی همسروبچه هام  دعاکنید 
دگه سرویس دهیتوکم کن درمورد عروس هلندی چون بالاخونه مادرشوهرتی و همسرت اون صاحبخونه میدونه کاری ازشم ...



والا عروس هلندی مال من نیست کلا همیشه میگ خونه مال مامانه چون مشترکع

والا عروس هلندی مال من نیست کلا همیشه میگ خونه مال مامانه چون مشترکع

بذاربگه حساسیت نشون نده مهم سنده

لطفا اگرازپستی درتایپکی گذاشتم  خوشتون اومدیادرتایپکی کمکتون کردم لطفابرای سلامتی وسربلندی وخوشبختی همسروبچه هام  دعاکنید 

مادر شماست مگه واسش کار می‌کنی و دکتر می‌بری. مامانم مامانم می‌کنه شوهرت بزار خودش کارای سلطانشو کنه دختراش بیان کارای مادرشونو کنن. شوهر کردی قرار نیست خدمت اینا کنی. مثل مهمان برو اونجا. در اتاقات هم همیشه قفل کن وقتی نیستی. سعی کن هر جا میری با شوهرت بری. خونه رو خالی نزار که هر کی دلش خواست سرشو‌ مثل چی بندازه پایین بیاد تو همه جا رو بگرده. 

خدا بهت صبر بده سعی کن دفاع از خودتو یاد بگیری حریم شخصیتو حفظ کنی بهشون اجازه ندی هر وقت خواستن برن تو خونه ت  اول از همه باید شوهرتو ادم کنی کارت خیلی سخته 

💜تواستعاره ای هستی از تمام حس های خوب دنیا💜💞💞💞💞💞💞

کلا تو یه ساختمون نشستن با خانواده شوهر صد در صد اشتباهه. حتی اگر هردو طرف آدمهای خوبی باشند. 

کلا زندگی عادی رو بهم میریزن. مخصوصا که اکثرا فرهنگ این و ندارن که عروس بعدا به جمع خانواده اومده و طبیعی هست که هر لحظه آماده روبرو شدن با اینارو نداره که هر ریخت و پاشی داره رو اینا بیان ببینن. مادرشوهر منم پدرم و درآورد از بس یهو اومد . انگار چون خونه پسرشه عروس نباید زندگی خصوصی داشته باشه . برا همینم ازش متنفر شدم. الآنم بطور موقت اومدیم خوابگاه دانشجویی از دستش خلاص شدم 

وقتی میری بیرون کلید کن در هارو . به شوهرت بگو من خجالت میکشم خانوادت بخوان همه چی رو ببینن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز