با اجازه اسی
می تونید جواب منو هم بدید
من یه نفرو دوست دارم بعد شب خیلی ناراحت بودم اینا
بهشم فکر میکردم
بعد شبش خواب دیدم یه دست مردونه که انگشتر با سنگ سیاه تو دستش بود دستم رو گرفت
بعدش بهش می گفتم تو کی هستی چهرش رو نميديدم فقط دستش بود
بعد یهو اسمش بهم گفت
بعد که اسمش گفت فهمیدم یه استاده تو دانشگاهمون که یه بار بیشتر ندیده بودمش 😑
و اصلا حتی بهش فکرم نکرده بودم