اینا ماه پیش عروسی کردن . برادر بزرگه دیشب پاگشا کرد البته یبار تو عقد کرده بود که کادو داد این بار دوم بود چند بار هم تاحالا قبلش دعوت کرده بود برا تولد و دور همی تو دوران عقد...بهرحال
مادر شوهرم با اینا زندگی میکنه طبقه بالا ، خودش زنگ زد به اینا که آره بیاید شب خانه برادرت دعوتید...به ماهم مادر شوهرم گفت.
ما دیشب تا نه شب منتظر موندیم اینا نیومدن و
زنگ زدن گفتن ما شام خوردیم نمیایم... این بدبختا کلی تدارک دیده بودن.... بعد شد شر که آره چرا صاب خونه خودش نگفته ... این بیچاره هم میگفت ما که این حرفارو نداریم ....گفتیم بزرگمون دعوت کنه .... خلاصه حسابی سنگ رو یخ شدن خانواده شوهرم...