بدترین توهینا بینمون رد بدل شد یعنی هیچوقت دیگه نمیشه آشتی کنیم
( زن پسرعمومه )
ولی من همیشه دلم تنگ میشه حتی واسه دشمنم:)
فک نکنید من مقصر بودم دوتامون شهر غریب زندگی میکردیم تقریبا هرروز یا هر هفته همو می‌دیدیم دیگه صمیمیت بیش از حد باعث بی احترامی شد..اولم اون شروع کرد
امشب خواب دیدم آشتی کردیم همه چی عالی
شب یلدا همچون کنار هم:) خیلی دلم تنگ شده پسرعموم مثل برادر بود برام ولی زنش خیلی بدجنس بود
چیکارکنم
حالا من هم همینجور دیشب به مادر همسرم بعد تقریبا چند ماه پیام عذر خواهی دادم خوند جواب نداد ولی اینطوری دیگه اگه چیزی هم بگه میگم من پیش قدم شدم اون ج نداده
از فامیل متنفرم
ول کن یادتت باشا صمیمی نشینننننننن نلولین تو هم زیاد تا اینجور نشه
منم دلم برای خانواده شوهر خاک برسرم تنگ میشه
چون فامیل خیلیییییی صمیمی بودیم باهم
اونقدر دوسشون داشتم.تاقبل ازدواج هروقت میخواستیم بریم خونه اینا از ذوق سکته میکردم بسکه مادرشوهرمو دوست داشتم.
ولی قوم الظالمین بودن و خبر نداشتیم🥲
صمیمیت زیاد به بی احترامی میرسه؟منم چند روزه دارم ب همین فکر میکنم
