شوهرم اینو بهم گف و من دو روز تمام فقط گریه میکنم مشکل از منه واقعا

یکی از اشناهای شوهرم ۵ سالیه میشه ک رفته شهر دور واسه کار این خانم با شوهرش نرفته شوهره اصرار کرده خانم گفته میخام بمونم پیش بچه هام ( بچه هاش همشون متاهلن ) حالا خبر اومده آقاهه زن گرفته اونجا، مرد مسنیه فک کنم ۵۰ سال رو داره ، حالا شوهرم اومده با اب تاب واسم تعریف میکنه بش گفتم چ دفاعی هم میکنی ازش! اونم گف معلومه ک دفاع میکنم ! خانوم شوهرشو ول کرده ن ی سال ن دوسال بالاخره مرده نیاز داره ب زن و...خیلی بهم برخورد و دلم شکست گریه کردم باردارم اصلا مراعات منو نمیکنه دید ناراحت شدم گف تو چته من ک چیزی نگفتم تو حساسی مگه من میخام همچین کاری کنم ک تو گریه میکنی و... وقتی ازش دفاع میکنه یعنی ازش برمیاد همچین کاری😭دیشب تا ساعت ۴ گریه میکردم الانم باهاش حرف نمیزنم چون بهم گف حتما زن گرفته ازش استفاده کنه ن مث تو ک بدرد نخوری،راستش من از رابطه متنفرم و فراریم کلا خیلی وقتا پسش میزنم و شاکیه ازم خودمم نمیدونم چ مرگمه😔شوهرمم کارش طوریه ک واسه شام خونه نیس صاحبکارش رفته شهرشون و خونشو ک نزدیک محل کارشوهرمه گفتع میتونید برید اونجا من ۲ سال رفتم و شام میپختم و میبردم اما این سری فقط نرفتم چون نمیتونم هی وسایل جا ب جا کنم و اونجا تنهام البته نزدیک خونمونه دور نیس، حس میکنم ب در گف ک دیوار بشنوه😔