اره
بعد من رو هم اون وسط واسطه کردن با پسره صحبت کردم
بابام اومد گوشیمو دید ب فنا رفتم
به دوستم گفتم که بابام فهمیده و گوشیمو گرفته اصلا پیام نده به من
دوباره پیام داده که من به فلانی چی بگم
فرداش بهم زنگ زد با خنده گفت چی شده بهش میگم منو اجازه ندادن امروز دانشگاه برم دوباره پیام داده یه لحظه کمکم کن بگو به این چی بگم منم جوابشو ندادم باهاش قهرم واقن
خدایی نمیدونم این از رو سادگی اینطوریه
یا از عمد