"گاهی فکر می کنم اگه زندگی اجتماعی و اجبارهاش
نبود
جام تو یه کلبه ی چوبی وسط کوه ها بود،دور از شلوغی،
نزدیک به سکوت،جایی که آسمان پر ستاره سقف شبم باشه و باد،تنها صدایِ روزم...
دلم خلوت می خواد سکوت آرامش
دلم تنهایی می خواد...
دلم فرار از زندگی می خواد...
کاش شدنی بود ...