2777
2789
عنوان

ترس از دست دادن ادمایی که دوسشون داریم❤️‍🩹

| مشاهده متن کامل بحث + 316 بازدید | 49 پست
فلسفه ی مرگ رو مطالعه کن گرچه سخته ولی خب کمک کننده میتونه باشه

مرسی عزیزم ، حتما مطالعه میکنم💓

صحبت از ماندن یک عمر بماند به کنار ، قدر نوشیدن یک چایی بمانی کافیست...
اشکالی نداره بپرسم چه چیزی یا چه اتفاقی باعث شده ارزو کنی به دوره‌ای که این ترسو داشتی ، برگردی؟

چون الانا انقد دلم خوش نیس و غمگینم. ک ارزوی اون موقع هارو دارم❤️‍🩹

دلی که پُر از درد است جایی برای آرزو ندارد 🖤✨️

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خدا حفظشون کنه.حالا منی که مجردم بعضی وقتا فکر میکنم ، هیچوقت دلم نمیخواد ازدواج کنم ، چون حس میکنم ...

ممنون عزیزم 

همچنین خانواده ی شما رو

آره دقیقا من فعلا بچه ندارم ولی میگن وقتی مامان بشی بدترم میشه این حس🥲

کاش مرگ نبود💔

 من ومهران عاشق نی نی م عاشق دوقلو بودنشون یدونه پسر یدونه دخترولی خدابهمون نمیده نمیدونم چرا بازم امید دارم که مامان میشم گاهیم نا امید🥺💔 دعام کنین که من و مهرانم  صاحب دوقلو شیم اونی که دلمون میخواد🙂❤    عمه و خاله شدم حالا وقتشه مامان بشم..پروفم آرزومه🥲                                     💚السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) 💚                  
من عموم تو خواب فوت کرد ،،از اونموقع به بعد دیگه شبا خواب راحت ندارم از ترس ازدست دادن عزیز دیگه ای

روحش شاد باشه ، متاسفم

میدونی من فکر میکردم اگه روزی خدایی نکرده یکی از عزیزامو از دست بدم دیگه هیچی برای از دست دادن ندارم و زندگیم تموم میشه.

ولی عجیبه که مثل قبل و حتی با ترس چند برابر همچنان دارم به زندگیم ادامه میدم. 

صحبت از ماندن یک عمر بماند به کنار ، قدر نوشیدن یک چایی بمانی کافیست...
منم اینجوریم و بدبختی اینه که شهر غریب هم هستم کابوسای وحشتناک میبینم اززندگی چیزی نمیدونم فقط دلهره ...

آخ غربت کشیدم ، میدونم چقدر سخته…

همیشه بهش فکر میکنی؟

صحبت از ماندن یک عمر بماند به کنار ، قدر نوشیدن یک چایی بمانی کافیست...
روحش شاد باشه ، متاسفممیدونی من فکر میکردم اگه روزی خدایی نکرده یکی از عزیزامو از دست بدم دیگه هیچی ...

منم یه زمانی اینطور فکر میکردم اما تا یجاهاییش درست بود

داغش همیشه رو دلمه

۸ ماه اخر ندیدمش💔

     ღ... گـــهـے گِریان ♬گهـے خَندانـ ♬گهـےچو ابـر سرگردانـ ♬ گهـے عاقلـ ت‌را‌زعاقل‌گهی‌نادان‌ت‌ر‌ازنادانـے... ღ

من شنبه هفته دیگه نوبت مشاوره دارمتاپیکو سیو میکنم چیزی دستگیرم شدن اطلاع میدم

خیلی ممنونم ازت عزیزم💗

صحبت از ماندن یک عمر بماند به کنار ، قدر نوشیدن یک چایی بمانی کافیست...
منم اینطوری امشدیدا آرزوی مرگ درم سر همین

تو همین تاپیک ۳ ، ۴ نفری هستیم که گفتیم سر این موضوع به مرگ فکر میکنیم 

 فکرشو بکن ، طبیعتا عزیزامونم همین حسو نسبت به ما دارن

چقدر ترسناک میشه اگه همه ادمای روی زمین بخاطر ترس از دست دادن همدیگه ، ارزوی مرگ داشته باشن….

صحبت از ماندن یک عمر بماند به کنار ، قدر نوشیدن یک چایی بمانی کافیست...
تو همین تاپیک ۳ ، ۴ نفری هستیم که گفتیم سر این موضوع به مرگ فکر میکنیم فکرشو بکن ، طبیعتا عزیزامونم ...

من فقط سر پدر و مادرم 

واقعا دلیلی ندارم واس زندگی 

فقط وجود اوناس وگرنه راحت تیغ رو میکشیدم

بچه ام نیستم ولی شدیدا میترسم از مرگ بابام و مامانم

من همیشه ترس شکست تو عشق داشتم که سرم اومد و بعد هفت سال شکست خوردم

متاسفمم ، از ته قلبم ارزو‌ میکنم درهای خوشبختی به روت باز بشه💓

صحبت از ماندن یک عمر بماند به کنار ، قدر نوشیدن یک چایی بمانی کافیست...
حتما برو پیش روانشناس درمان بشی اسی این که کسی ترس داشته باشه از چیزی طبیعیه اما ترس تو دیگه خیلی زی ...

دقیقا این تاپیکو زدم که متوجه بشم ترسم طبیعیه یا نه

منظورت اینه که بقیه ترسو به این شدت تجربه نمیکنن؟

صحبت از ماندن یک عمر بماند به کنار ، قدر نوشیدن یک چایی بمانی کافیست...
منم همینمدرواقع نمیخوام هیچ شخص جدیدی وارد رندگیم شه، چون نمیخوام از دست بدمشون

چند تا سوال، البته اگه دوست داشتی میتونی جواب بدی ، حتی اگه یکیش واست صدق میکنه.

پدر و مادرت شاغل هستن؟ یا تو دوره‌ای مخصوصا از تولد تا ۵ سالگی تنهات گذاشتن؟ هیچکدوم مبتلا به افسردگی نبودن؟

صحبت از ماندن یک عمر بماند به کنار ، قدر نوشیدن یک چایی بمانی کافیست...
خیلی زیاد همین باعث شدیداً آدم مضطربی شدم مثلا همسرم یه راه ۲ساعته رو بره جون میدم تا برسه یا زنگ بز ...

وای دقیقا مثل منی

جدیدا حتی رفتو امد خانواده رو کنترل میکنم ، در حدی که از دستم عاصی شدن ، به این فکر میکنم که اگه زیاد برن بیرون اتفاقاتی که جونشونو تهدید میکنه بیشتر میشه.

صحبت از ماندن یک عمر بماند به کنار ، قدر نوشیدن یک چایی بمانی کافیست...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز