کنترل همسر همه بیان نظر بدید میخونم

من تو چند سال زندگی مشترک هیچوقت تنها جایی نموندم 

مثل کنه چسبیده به من بود

حتی به شوهر خواهرامم بدبین بود یه حرفایی میزد که بیا و ببین😑😑

چقدر  قشنگ توضیح دادید👏👏👏👏👏

ای کاش اسی گوش کنه 

ولی میدونم خیلیا تو این زندگی ها می‌مونن و بچه هایی دنیا میارن که روانی تر از باباشون میشه آخر سر زنه هم خودش میزنه به سرش و دیوونه میشه ، و وقتی شوهرش مرد و این پیر شد و جوونیش و آزادیش رفت ، مثل پرنده ای که پرواز یاد نگرفته ولی رها شده از قفس ، بلد نیست دیگه چجوری آزاد و رها زندگی کنه دیگه نمیدونه بقیه عمرش رو بدون اون مرد و سخت گیری هاش چجوری باید بگذرونه ، اصلا نمیدونه آزادی چیه ، یجورایی زندانی عاشق زندان بانش شده و نمیخواد از زندان آزاد بشه ، اینا کلا توهماته ذهنشه که فک میکنه دوسش داره ، چون چاره ای براش نمونده سعی میکنه خودش رو گول بزنه 

ولی امیدوارم اسی نخواد این آینده رو برا خودش درست کنه ، باید همت کنه و خودشون نجات بده خیلی سخته مستقل شدن و آزاد شدن ولی به یه عمر رهایی بعدش می ارزه