بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ببین من خیلی به طلاهام وابسته بودم اما دلم ماشین میخواست چون احساس میکردم با ماشین کلی میتونیم بریم عشق و حال و از زندگیمون لذت ببریم و به قولی دوست داشتم تا جوونم خوش بگذرونم اما از شوهرم قول گرفتم به همون اندازه گرم طلاهام باید بعدا برام طلا بخره
البته باید به شرایط زندگیتم نگاه کنی چون طلا برای زن یک پشتوانه کوچیکه
خونه دارم ولی بدون پارکینگه این یکم سردم میکنه کلا قصدم از جمع کردن طلا برا روزی بود ک بشه خونه عوض کرد البته متراژ خونمون خوبه ها فعلا واسمون ولی بی پارکینیگش بده ولی واقعا بدون ماشین احساس میکنم ن تفریحی هست ن لذتی
خونه دارم ولی بدون پارکینگه این یکم سردم میکنه کلا قصدم از جمع کردن طلا برا روزی بود ک بشه خونه عوض ...
منم همسرم قصد نداشت طلاهای منو بفروشه خودم بهش پیشنهاد دادم چون دیدم از نظر اقتصادی خیلی داره تحت فشار قرار میگیره یعنی همون موقع که پولشو جمع کرده بود ماشین بخره صاحبخونه صد و خورده ای کشید رو پول پیش دلم سوخت براش