تجربه کاملم از زندگی پس از زندگی

دنیا واقعا خیلی پیچیده تر از اون هست 

من هرچقدر درمورد دنیا میخوام علم کسب بکنم و یاد بگیرم ولی هنوز حس میکنم خیلی چیز ها هست دور از چشم انسان ها و هیچ کس جز خدا اونو نمیدونه اصلا این دنیا خیلی پیچیده هست هرکسی می‌تونه اعتقاد درمورد جهان پس از مرگ داشته باشه ولی کسی جز خدا درمورد واقعیت نمیدونه 

عزیزم منم اسمم سمیراس چند سال پیش ک اون موقع یدونه بچه داشتم ک کوچیک بود تو خواب خواب دیدم ک مردم دارم میرم تو آسمون همینطور م داشتم میرفتم بالا همت جا نورانی قشنگ بود و من تند تند صلوات  می‌فرستادم یهو برگشتم دیدم پایین خیلی شلوغه جلو خونه مامانم همه لباس سیاه پوشیدن  همینجور آمدم پایین دیدم چه خبره دیدم وقتی رد میشم هیچکی منو حس نمیکنه ب سمت صدا گریه جیغ رفتم دیدم مامان گریه میکنه هی بغلش میکنم ک چرا گریه میکنی دیدم مامانم صدامو نمیشنوه همه فامیل دور یه چیز جمع شدن گریه زاری میکنن دخترم اون کنار خوابیده رفتم ببینم اون وسط چیت ک همه گریه میکنن دیدم من توی تابوتم وسط حیاط خودمو ک دیدم شوکه شدم تازه اونجا فهمیدم ک مردم اینقدر ب خدا التماس کردم ک یبار دیگه بهم فرصت بده بخاطر دخترم ک کوچیکه نزار بدون مادر بزرگ بشه خیلی التماس کردم گفتم ببخشید بخاطر گناهام یهو یه شوکی بهم وارد شد از خواب پریدم  دیدم  دخترم کنارم خوابیده بغلش کردم گریه کردم گفتم شاید من تو خواب سکته کردم ولی خدا بخطر دخترم بهم فرصت داد تا یه مدت تمام اون لحضاتجلو چشم بود 

 قربونت عزیزم آره میدونم خدا بخاطر دخترم بهم فرصت داد 

ممنون از دعای قشنگت 

اگه چیزی دیگم هست برامون تعریف کن مشتاق شنیدنم 

اصلا نفهمیدی منظورم چیه 

خب الان خیلیا میگن اعتقاد به خدا دارن و تو قلبشونم کلی دوسش دارن اما اعتقاد نداشتن به زندگی بعد مرگ خودش یجور دور شدن از خداست.بعدشم اونیکه رفته غم و استرس اون زمان رو درک کرده میفهمه که چقدر در اشتباهی وگرنه ماها که تجربه نداشتیم که نمیدونیم بهت بگیم اما چون من از اطرافیانم تجربه شو داشتن و حتی خودم سر مسئله مردد بودم و مادربزرگم اومد به خوابم و بهم گفت چیکار کنم ...و یکی دیگه از بچه های فامیلامون سر نماز روح پدرش دیده بود...و حتی خود پدرم تو بیمارستان لحظه ای که مادربزرگم فوت شد پدرم تو راهرو رو صندلی نشسته بود داشته خوابش میبرده که صدای مادربزرگم تو گوشش که صداش میکرده شنیده و حس کرده یه دست رو شونشه داره تکونش میده یهو بلند میشه میره سمت اتاق میبینه همون لحظه ملحفه دارن میکشن روش.و خیلی چیزای دیگه 

حتی یکی دیگه هم اینه که پسر عمم فوت میکنه ولی به پسر کوچیکش نمیگن پسرش ۶ سالش بوده بهش میگن بابات رفته سفر بعد چند وقت پسرش از خواب پا میشه میگه مامان خواب بابارو دیدم گفتم کی میای دلم برات تنگ شده اونم اومد منو بغل کرد منو برد فلان جا گفت هروقت دلت برا بابا تنگ بیا اینجا دقیقا جایی که خاکش کرده بودن و سنگ قبرش دقیقا همونجا رو به پسرش نشون داده بود 

حتی پسر عمم تو بیمارستان که بوده میگفته مادرم اونجا نشسته اومده باهم بریم روح عمم دیده بوده که فرداش دم صبح فوت میکنه

اسی جان تاپیکتو خوندم هردوتاپیکتو من جای زندگی میکنم تنهام ازتنهای میرم پیش خانمامیشینم وغیبت میکنن گاهی منم غیبت میکنم گاهی جلوخودمو میگیرم ولی غیبت که میشنوم جدیدا کنارشون نمیشینم ولی حوصله م سرمیره میرم پیششون واقعا هم از گناه غیبت میترسم ی چیزی بگو من سرعقل بیام این گناه کناربزارم دیگه ازبس بهش فکر کردم خسته شدم 

باید تو جمعشون قدرت اینو داشته باشی یا بحث عوض کنی یا اگه نمیتونی یا خیلی غرق در غیبتن کلا دیگه تو جمعشون نری

سلام عزیزم یک دنیا ممنؤوووووووووووونتمممممممممممممم که اینارو گفتی واقعا از نون شب واجب تر بود برای من که ممنونتم

می‌دونی چیه از کسانی مثل تو فکر میکنن فرشته چپ آدم ها هستن و خیلی خوب درمورد خدا و همه چیز میدونن متنفرم 

من خودم توی این کارای زندگی پس از مرگم نمی‌خواد واسه من نخسته بپیچی من فقط گفتم اعتقادی ندارم به این تعریف ها چون معلوم نیست کی دروغ میگه کی راست دنیای چه خدا آفریده خیلی پیچیده هست پس من یه اطلاعاتی میخوام بدون نقض بدون اینکه سوال جدیدی توی ذهنم بیاد 

بدون اینکه بهش شک کنم پس به جای تعریف های یه سری آدما رفتم درموردش اطلاعات جمع کردم متوجه شدم دنیای پس از مرگ یه دنیای پیچیده هست هرکسی درموردش یه چیزی میگه ولی کسی نمیتونه با اطمینان درموردش حرف بزنه 

شاید باورت نشه خیلی ها میان میگن ما اعتقاد داریم انسان ها دوباره به دنیا میان و اون دنیا نمیرن حتی خودشون میان از تحربشون میگن دقیقا مثل کسانی چه از تجربه بهشتی و جهنمی شدنشون میگن 

پس من چرا به یه سری حرف توجه کنم شما هم اینقدر با اطمینان حرف از این چه فقط خودت خدا شناسی ما خدا نشناس نزن لطفاً خیلی ها از تو مومن تر هستن ولی اینقدر با ادعا حرف نزدن 😑

خیلی جالب بود ولی شرمنده عزیزم من حرفم خیلی متفاوت تر از این تعریف تو بود تو بحث رو یه جورایی به یه چیز دیگه عوض کردی