همش میگفتم بخورید ترو خدا گرسنه از سر سفره بلند نشید بعد من حواسم نبود تو باغ نبودم کلا
دیدم خیلی داره اسرار می‌کنه گفتم ممنون من بشقابم پره
خواستم برمیدارم
گفت آره با امیر حسین بودم (شوهرم)
من وقتی خجالت میکشم قرمز میشم
خیلییییییی ضایع شدم کاش بمیرم 😐💔
اون باید بره بمیره از طرز حرف زدنش احمق
بیخیال
چیزی نشده
نوش جونت
خاک تو سرش کنم الهی
بی تربیت
کارش زشت بوده نباید مهمون رو ضایع کرد
میام نی نی سایت چقدر حرص میخورم آخه😑
چرا خجالت بکشی اون باید خجالت می‌کشید وقتی شما اینجوری گفتید حتی اگه با شما هم نبود نباید این حرفو میزد خاک توسر
حالا میمرد چیزی نگه
از عمه،اونم عمه‌ی‌شوهر چ توقعی داری؟
میخواسته کم نیاره
بنظرم ایشون خیلی بی نزاکت هست !!
شما هم می‌زدی خودت رو اینجور مواقع به پروویی!!
میگفتی من و امیر حسین نداریم !!!
امیرحسین بخواد خودم براش خالی میکنم ،،،چون تعاریف نیستم من
