من حق طلاقمو گرفتم اما دیگه جدا نمیتونم بشم خواهر😞
فقط حق طلاق وگرفتم ک یطور ترسی باشه برا شوهرم
وگرنه خونوادم باهام اتمام حجت کردم ک اگه برگشتی دیگه فکر طلاق نباش هرچی دیدی
چون گفتن برنگرد ومن بخاطر بچم برگشتم چون بچم وقتی میمومد پیشم بزور ازم کنده میشد
البته باید به استقلال مالی برسم وسرپای خودم بایستم
وخیلی وقته دیگه چکش نمیکنم چون خودش حرف خوبی زد گفت اونقدر چک نکن من میتونم ی گوشی دوم بخرم طوری خیانت کنم ک نفهمی کسی که بخواد کاری کنه میکنه توهم نمیفهمی پس الکی خودتو مغزتو فکرتو اذیت نکن من درست شدم و فهمیدم چی بدردم میخوره چی آسیب بهم زد
(چون خیلی پدرشو دراوردم تو دادگاه و پاسگاه
مهریه گذاشتم اجرا تاالان نصف کارتاش هنوز حساباش مسدودن
ماشین برادرشو ک بنامش بود بردم پارکینگ بخاطر مهریه
و اونم مجبور شد خونه ای ک رهن نشستیم و تخلیه کنه وپولشو بهم بده برا مهریه
به قول خودش که میگفت زندگیم به باد رفت