دیگه خسته شدم پسرم همکلاسیش

نه واسه همین ایرانه

بچه باید یاد بگیره از پس خودش بربیاد

یه جاهایی فرار نداریم

اینجوری داریم بهش یاد میدیم تا کوچکترین مشکل پیش اومد بجای حل کردنش فرار کن

سلامت باشی من تا حدودی بهش کمک کردم و گفتم اون مفت خوره با این کاراش میخواد خوراکی بخوره و از همه بگیره .... مثلا اخرین سری گفت فرار کردم بهش چیزی ندم حس قهرمان رو داشت پسرم 

بهش توضیح دادم ک نباید فرار کنه ...

شما دخالت نکنید خودش یاد میگیره مشکلشو چطور حل کنه

جابجا کردن بچه هم آسیب های خودشو داره، و اینکه از کجا معلوم اونجا هم بچه ای پیدا نشه که اذیت کنه

صورت مساله رو نباید پاک کرد

مثل خودش یعنی چی؟

شاید تو نوجوونی یکی خواست چاقو بکشه روش و اهل دعوا بود، اینم باید بره دعوا؟

ن عزیزم همین ایران خودمونه چون بهش گفتم ب پسرم گفتم میخوای پدرستو عوض کنم گفت ن اینو نگو ک ب خودش بگه پس من میتونم برم از هرجایی ک ناکام موندم .بچه هایی ک میزنن پرخاشگرن تو بزرگسالی یه بچه غلدر میشه ک زورگو هست و برا جامعه ضرر داره

تا بخایم ذره ذره خوب و بد رو یادشون بدیم پیر شدیم خواهر😂😂😂

بدتر از همه این زحمتا

نفهمی یه عده خانواده که واقعا رو اعصابن 

بخدا نمیدونم چجور با چه زبونی بهش بگم دیگه🤣🤣 زمون خودم بخدا میدیدیم بچه هایی ک مث دوست پسرم بودن و .... 

خانواده هایی ک فقط زدن رو دلیل بر دفاع میدونن 

امثلا اونی ک همش خوراکی میگیره از بچه ها قطعا تو خانوادش کمبود داره ک با پررویی و زورگویی یاد گرفته اینکارو کنه 

نه شرایط من فرق می‌کرد. من خانوادم با خواهرم بودن .یعنی اگر من اینکارو میکردم علیه من جبهه میگرفتن و من آدم بدی میشدم .باهام قهر میکردن .میگفتن فلانی دختر خواهرش رو راه نمیده خونش ،یا چون من سرکار دیگه نمی‌رفتم میگفتن از حسودیشه .حتی اینکه میگفتن در رو قفل کن با ناراحتی و قهر و دعوا میگفتن وگرنه که اگر من یه بار اینکارو میکردم دیگه دخترشون نبودم . متاسفانه همیشه مامانم مدافع خواهرم بود و همیشه به بابام گزارش اشتباه میداد که فلانی این طوری کرد .و اونم ناراحت میشد از دست من . 

واقعا نمیشد . 

حالا گذشته و من نمیخوام اصلا بهشون فکر کنم . 

 ن ولی  یاد بگیره از حقش دفاع کنه  

باور کن گاهی میگم خدایا اینا کجا بزرگ شدن

وقتی پسرم تعریف میکنه از کاراشون

اصلا آدم میمونه

مسئولین مدارسم که خدا خیرشون بده معلوم نیست کجا سیر میکنن

اینا هرکاری دلشون میخاد میکنن

فقط شهریه های سنگین میگیرن

نظارت داغون

بچم یمدت ترس اخراج داشت مثلا دیر میرفت ... 

حتی خانم نفهمشون این ترسه افتاده بود ب جونش 

من چقد باهاش صحبت کردم چقد روش گفتم 

همیشه میترسم بچم بی عرضه بشه اما میبینم روشم درسته 

و بچم آینده ای روشن داره قطعا بفکرشم ک میبرم مشاوره تا کمکش کنه و بتونه .... مشاوره تو این مواقع از نون شبم واجبتره

خیلی کار خوبی میکنید

بچه اصلا نباید بترسه

فقط باید آگاه باشه

مثلا دیر رفتن اخراج نداره

قانون داره مدرسه ولی هیچکس اجازه نداره زور بگه حتی مدیر و معلم

من همیشه این اطمینان رو بهش میدم که من و باباش هستیم کنارش

ولی هبچوقت اجازه قانون شکنی نداره

هیچوقت مستقیما به خودش نمیگیم که فلان معلم یا مدیر اشتباه کرد اگر مشکلی پیش اومد

میگیم شما برو مدرسه ما خودمون با مسولین مدرسه حلش میکنیم

منم مرتب با مشاور درارتباطم ولی اکثرا بدون حضور پسرم میرمپ

همکلاسی پارسال پسرم که کناردستش مینشست.همین جوری بود.پسرمواذیت میکرد وسایلاشو پرت میکرد.ولی اگر معلم یه ذره دعواش میکرد بچه مینشست گریه میکرد..دیگه گفتم جای پسرمو عوض کرد وگفتم اصلا بااین پسره حرف نزن وبازی نکن.دیگه راحت شدم