ما دوقلوی همسانیم کلاس اول راهنمایی بودیم زنگ اول امتحان داشتیم بعد معلم قبلش گفت هواستونو جمع کنید تا اخر وقت برگه هارو تصحیح میکنم از ۱۵ کمتر بشین میفرستمتون دفتر آقا ما هم هر دوتامون ببخشیدا ریدیم تو امتحان خیلی سخت بود بعد زنگ آخر هشت نفر شدیم که زیر ۱۵گرفتیم معلم به دو قسمت تقسیممون کرد که بفرسته دفتر منو با گروه اول فرستاد رفتم مدیر پس گردنی محکم زد بهم بعد با نماینده برگشتیم تو این فاصله یکی از مادرا اومد اجازه بگیره بچشو ببره بعد دوباره گفت گروه دوم پاشید برید بعد هر چی به خواهر گفتم پاشو برو میگفت نمیرم مدیر هم یه نگاه به من کرد گفت پس چرا بلند نمیشی خبرمرگت منم گفتم خانم بخدا من رفتم الان نوبت خواهرمه بعد این خواهر خدانشناس من پاشد گریه کرد گفت خانم دروغ میگه من با سری اول رفتم معلمم عصبانی شد اومد بازونو گرفت حل داد باز دوباره مدیر یه پس گردنی محکمتر زد اینجوری بود که دوبار کتک خوردم🥲🥲🥲وقتی رسیدیم خونه مثل سگ خواهرمو زدم آی حاااال داد اینم از خاطره منو خواهر خرم