آبجیم و تا حالا خیلی تعریفشو کزدم از اینکه هرچی مادر شوهر پدرشوهرش اذیت میکنن و حرف نمیزنه چندوقت پیش دامادمون وایساد جلوی مامان باباش که ما میخوایم راحت باشیم و اینا یسری چیزای کوچیک درست شد ولی همچنان مادر و پدرش این آبجیمو اذیت میکنن مثلا به زور میبرنش مهمونی هرچی میگه نمیخوام بیام داد و بیداد میکنن باید بیای آبجیم کم شنواست من که آبجیشم نمیزاره باهاش حرف بزنم ولی میبرتش مهمونی همسایه ها بخدا کم مونده یه کاری دست خودم بدم مامان بابامم دیگه هیچی نمیگن 😭😭😭😭😭 آبجیمم همش میگه تو درکم کن بخدا دیگه نمیکشم