عزیزم شاید مثل منی . من بعد پسرم هم شوهرم دکتر رفت هم خودم . هم طب سنتی. هم کلی راز و نیاز. حتی پدر و مادرمون از خدا خواستم حتی میگن دعای پدر و مادر در حق فرزند مستجابه. ولی نشد که نشد .39 سالم شده . دیگه بی خیال شدم. وقتی خدا نخواد نمیشه. مگه اینهمه بچه ناخواسته تو دنیا میاد تلاشی میکنن نه . تا خدا نخواد برگی از درخت نمیفته
نه عزیزم چرا پشیمون. بیا خودت رو بسپار به مشیت و حکمت خدا . ما که خبر نداریم شاید فرزند دوم صلاحمون نیست اگه باشه حتی ناخواسته بهت میده. مگه میشه تو تقدیرت دو تا بچه نوشته باشه ولی خدا بهت نده. مطمین باش میده .اگه نباشه هم دنیا رو تلاش کن نمیشه
حرف مامانمو زدی میگه اگه توی تقدیرت خدا نوشته باشه هرچی بشه میشه نباشه هم خودتو هلاک کنی نمیشه.خود درمانشدیدا استهلاک روحی و جسمی میاره خدا شاهده چقدر اذیتشدم این دوسال که پیگیر بودم واقعا کشش ندارم توکل بر خدا نشد هم قسمت نبوده چه کنم دیگه
عزیزممم حلالم کن اگه ناخواسته رنجوندمت فکر کردم اینجوری از حرفمبرداشت کردی درسته هیچ وقت قدر داشته هامونو نمیدونیم.خدا شده به دل پدر و مادر همسرت نظر کنه دل همتونو باهم شاد کنه.خدا انقدر سوپرایزهای قشنگی داره که نگو ان شالله قشنگترینش قسمت شما و همه کسانیکه اولاد ندارن😍
عزیزم مامانت راست میگه . من درکت میکنم من دوسال تمام دارو گیاهی می‌خوردم داروهایی که سگم تحمل خوردنش رو نداره از تلخی. شوهرم کلی دارو مصرف کرد . اما انگار نه انگار . انگار خدا جلوی این لقاح رو گرفته بود. از نظر روحی داغون شدم چون همش امیدم ناامید میشد. ولی خب چه میشه کرد نه میشه به جنگ خدا رفت نه قدرت ما در برابر قدرت خدا ارزشی داره. باید تسلیم شد تا آرامش گرفت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز