مثلا من خودم دلم میخواد خونه های کوچیک بگیرم و به مدت دو سال رایگان اجاره بدم به تازه عروس دومادا که تو دو سال فرصت داشته باشن پول جور کنن برای خرید یا رهن یه خونه،یا مثلا دلم میخواد ایجاد شغل کنم برای افرادی که یه مهارتی دارن ولی سرمایه اولیه ندارن برای راه اندازی اون شغل و اوضاع مالی خیلی بدی دارن،مثلا کسی که خیاطی بلده یه کارگاه خیاطی براش راه بندازم یا خانومی که سرپرست خانواده س و آشپزیش خیلی خوبه یه مغازه براش بگیرم که مغازه ی فروش غذای خونگی راه بندازه و سرمایه اولیه مواد غذاییش رو هم بدم یا مغازه هایی برای فروش سبزی سرخ کرده یا سبزی پاک کرده یا پیاز داغ و بادمجون سرخ کرده براشون راه بندازم،دلم میخواد یه روزی برسه که همه ی مردم کشورم حتی اگر زندگی عالی هم نداشته باشن ولی حداقل یه زندگی معمولی داشته باشن و کسی محتاج نیازهای اولیه ی زندگیش نباشه،امیدوارم اون روزو ببینم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من خیلی آرزوهای قشنگی داشتم . ولی الان هر وقت پول دستم میاد حس میکنم خودم از همه نیازمندترم.امیدوارم ...
منم همینطور،امیدوارم روزی برسه که هیچوقت هیچ نیازمندی تو ایران پیدا نشه که ما بخوایم آرزوی کمک کردن بهشونو داشته باشیم،همه حداقل یه زندگی نرمال در حدی که محتاج کسی نباشنو داشته باشن