2777
2789
عنوان

تاپیک ترسناک

| مشاهده متن کامل بحث + 5233 بازدید | 204 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



جایی که زندگی میکنم پارک بانوانش قدیم یه قبرستون قدیمی بوده. الان هم که دیگه تبدیل شده به پارک بازم اون قبرای قدیمی توش هستن. حدودا ۴-۵ سال پیش من و سه تا دیگه از دوستام بعد از دانشگاه رفتیم سمت پارک ولی داخل نرفتیم بیرون محوطش شروع کردیم قدم زدن و صحبت کردن. پاییز هم بود هوا سرد و تازه کم کم هوا داشت تاریک میشد. پارک هم خیلی خیلی خلوت بود. (بیرون محوطه هم باز قبر هست). خلاصه بین صحبت کردن دو تا دو تا شدیم. دو تا از دوستام خیلی عقب تر از من دوست دیگمون داشتن قدم میزدن، ما دو تا هم حدودا ۵-۶ متر جلو تر از اونا داشتیم قدیم می‌زدیم که یهو یه صدای مرد کلفت به صورت خیلی ناواضح (اصلا نفهمیدم چی گفت) انگار فقط با ته گلوش صدای اِاِاِاِاِاِاِ در آورد از در گوش من پیچید تو گوش دوستم. ما همون لحظه برگشتم پشت سرمون نگاه کردیم فک کردیم یه پسر داره سر به سرمون میزاره چون بیرون پارک بانوان معمولا پاتوق دوست دختر دوست پسراست که یهو دیدیم اصلا تا ۵-۶ متریمون آدمی نیست. دو تا دوست دیگمونم از ما دور بودن. برگشتیم سمت اون دوتای دیگه که بگیم آقا ما یه صدا شنیدیم که دیدیم اونا هم با تعجب برگشتن پشت سرشونو نگاه میکنن. همزمان اونا هم همینو شنیده بودم فک کرده بودن یه پسر در گوششون داره مسخره بازی در میاره که اذیت کنه. ما رسما ریدیم به خودمون. از دور به هم دیگه یه نگاه کردیم فهمیدیم قضیه از چه قراره پا گذاشتیم به فرار. هنوز هم همه یادشونه تعریف میکنن اون روزو.


الان خوابم میاد ، حس تعریف تجربه هاش ندارم 

ای هیچ ،برای هیچ ، برهیچ، مپیچ ...کار خوب فقط زمانی ارزشمنده که فقط برای رضای خدا و خالصانه باشه...ما باید حتی برای تک تک کلمات در فضای مجازی اون دنیا جواب پس بدیم...
سلام بخدا اگه دروغ بگم واینم بگم اصلانی خوام بترسونمتون چند دقیقه پیش ازجلوی اتاق دخترم رد شدم دیدم ...

شلوار اضافه داری؟

خدا جونم خودت مراقب فرشته کوچولوهام باش امین😍❤️

من یه بار میخواستم خودکشی کنم خیلی افسرده بودم ، گرفتم خوابیدم تو خواب دیدم یه نفر خیلی قدش بلند و ی ...

خود عزرائیل ترسناک نیست اون بعد از مرگه کع ترسناکه جون نمیدونی چه قرار بشه 

هیچوقت به فکر خودکشی نباش

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

تو حیاط مون یک چیزی دیدم به هیبت درخت خیلی بلند داشت واسه خودش راه می‌رفت 

رفت تا دم در و برگشت

روح دیدم چندتا 


 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   dandan78  |  6 ساعت پیش
توسط   نی_نی_یار_گمشده  |  7 ساعت پیش