خانما مادرم چند وقت پیش متوجه شدیم ازدواج کرده یواشکی قبلا توضیح دادم توی تاپیکام (۶۰ و خورده ای سالشه ۱۰ ساله پدرم فوت شده) تنها تو خونه پدریم زندگی میکرد ..پسر دایی عیاش و کلاه بردارش گولش زده محرمیت خوندن (که حقوق مامانم قطع نشه ) برادرام به شدت عصبانی و مخالفن چن روز پیش از خونه پدریم بیرونشون کردن رفتن خونه پدر بزرگم امشب زنگ زد بهم بیان اینجا منم چون پدر شوهرم عموم هست و از این ازدواج ناراحته جوابشون کردم حالا ناپدریم با پر رویی زنگ زده چه دختر بی رحمی هستی مادرتو جواب کردی و.....منم بهش گفتم تو که جا نداری و خودت دربه دری حقوق نداری و بی پولی با این سن و سالت واسه چی زن گرفتی ؟هیچ کس باهات ازدواج نمیکرد هیچی نداری که اومدی سراغ مامان من بیشعور با پر رویی میگه مامان تو ام رحم نداشت ناقصه هیچ کس نمیگرفتش (مامانم چند سال پیش رحمشو برداشته )چی میگفتم به همچین مرد بی شخصیتی ؟!! چی میگفتم به مادر ساده لوح و بدبختم که گول این بیشرفو خورده