تو دوران دبیرستان همیشه فکر میکردم قطعا تو بیست سالگی
کنکورو پشت سر گذاشتم و فرهنگیان قبول شدم
بعدش خیلی اساسی روی یاد گرفتن زبان انگلیسی کار میکنم چون خیلی بهش علاقه دارم
بینیمو عمل کردم و باشگاه میرمو ی اندام خوب میسازم و ب پوستم میرسم و فکر میکردم ک حالم خیلی خوب باشه
شاید ی ادمیو هم پیدا کرده بودم و باهاش تو رابطه بودم و کنار اون بودن حال خوبمو بیشتر میکنه
ولی هیچ کدومو نتونستم انجام بدم
حتی یدونه
الان بیست سالمه و پشت کنکورم
از همه هم سنو سالام جا موندم و فقط هر روز خبر موفقیت دیگرانو میشنوم دریغ از ی حرکت مثبت تو زندگی خودم
نه دستم تو جیب خودم رفت ن بینیمو عمل کردم ن اندامم خوب شد و ن حتی زبان یاد گرفتم
چقدر واقعا همه چیز فرق داشت با اون چیزهایی ک میخاستم