خیلی حالم بده خیلی زیاد فکرو زکر من شده جاریم و بچه هاش چون شوهرم خیلی بچه هاشو دوست داری خیلی زیاد منم بدم میاد بهش میگم نکن خیلی زیاد ناز میگه برادر زاده هامه چجوری نکنم نی نیشون به دنیا امده بود اول شوهرم رفته بود دیدنش حالم خیلی خیلی بده چیکار کنم و حس میکنم شوهرم اینجوری میکنه جاریم فکر های دیگه میکنه که بخاطر اون میخادشون هرچی میخام این فکر هارو از سرم بیرون کنم نمیشه که نمیشه خاب درستی ندارم جایی نمیتونم برم پیش کسی نمیتونم بشینم همش به همین فکر میکنم و ما تو یع ساختمونیم همشم بچه هاش خونه ماست هرچی دعا کردم بیشتر لج کردن و شوهرمو پر کردن مشاوره نمیتونم برم چیکار کنم بعضی ها گفتن حامله شو خوب میشه الان حاملم اما خیلی بیشتر حالم بد شده دلم میخاد خودمو بکشم😭😭😭😭
جاری مامانم مجبورم میکرد خانه اش را تمیز کنم😭🖤
ولش کن عزیزم اعتماد بنفس تو ببر بالا توهم بهشون محبت کن
جاری مضخرف ترین و بیخود ترین نسبت فامیلی هست
بچه خودت به دنیا بیاد جای اونارو میگیره واسه شوهرت اصلا فکرشو نکن
هر چی بیشتر حساسیت نشون بدی ،شوهرت بدتر میکنه ،نباید اصلا بزاری جاریت این نقطه ضعفتو بفهمه وگرنه بیچارت میکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
28 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز