اول از همه سلام
تازه عضو شدم و چیز زیادی نمیدونم
دیدم همه حرفاتون رو میگید گفتم منم بگم
ما به همسایه دیوار به دیوار داریم که باهاش خیلی صمیمی هستیم به طوری که تا خونه خالم هم میان باهامون
خلاصه که من با خانوم این خونه و دخترشون بسیار صمیمی هستم و واقعا هم همو دوست داریم
آدم های گرمی هستند مثل خودمون
خلاصه که سرتون رو درد نیارم
این زن همسایمون چهارتا داداش دارن که یکیشون طی یک اتفاق رحمت خدا میرن و سه تای دیگه باقی میمونن از اون سه تا دوتا شکن که از قضا دوقلو(ناهمسان)هم هستن مجردند
خلاصه اون بزرگتره خواستگار منه و خب با پدرم و برادرمم حرف زدن که بیان خواستگاری ولی پدرم و برادرم مخالفن و خب ایشون اولین خواستگارم نیست از خانواده خواستگار داشتم ولی خب سنم کمه و واقعا نمیخوام الان ازدواج کنم
جونم براتون بگه اون برادرا متولد۷۸هستن
و من متولد۸۷:))
اونی که خواستگارمه رو دو سه بار خونه همین همسایه دیدم و واقعا از هر لحاظ آقا هستن قیافه و اندام واقعا خوبی دارن و از خودش ماشین و زمین
ولی خب جدا از سنم ک بیشتر از ۱۶نیستم از رابطه جنسی هم خیلی خیلی میترسم و خب حس میکنم این ترس باعث میشه هیچوقت نتونم ازدواج کنم🥲🥲
میشه راهنمایی کنین🥲
ببخشید طولانی شد.