2777
2789
عنوان

رفتم خونه‌مادرشوهرم بشقاب میوه نزاشت واسم

| مشاهده متن کامل بحث + 446 بازدید | 50 پست

خب میگی شوهرت واسه تو هم برداشته مادرش فکر کرده تمومه دیگ 



مادرشوهر منم تا کل میوه‌ها رو نکنه تو حلقت ول نمیکنه

رابطه هاتون اگه قابل تعمیره تعمیر کنید تعویض نکنید اون بیرون خیلی اوضاع بدتره 
خونه مادرشوهرم رفتم، به اصرار خودش چایی آورد. چاییش کهنه دم بود و بدرنگ، وقتی تموم شد دیدم ته لیوانم ...

😐🤣🤣🤣وای نه فک کنم خودش از قصد مگس انداخته تو چاییت اصرار کرده بخوری

فقط 12 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

دختر ناز مامان💖🍼

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



ولش کن یهو میزنه سرشون چه رفتارایی که نمیکنن حالا اگه یکی اینکارو کنه براشون مظلوم عالم میشن میشینن پیش شوهرو بچه هاش آی دیدی چکار کرد هیچکس جز من دلپاک نیست نفرینش میکنم

مهمون که نیستی خودت پذیرایی کن

من که هر موقع برم خونه مادرشوهرم خودمو مهمون حساب میکنم. 

ه خونه مادر شوهر هیچ وقت مثل خونه مادر خودت نمیشه 

خونه پدری راحتی اما مادر شوهر نه 

گرچه من که سالیان سال هست پدر مادر ندارم 

این دنیا عدالت نداره 

یکی میبینی 50 60 سالش پدر مادر داره 

یکی هم مثل من 17 سالگی نه پدری..... 

شما هم میگفتی اره میخوام برم سر بزنم دلم برای مامانت تنگ شده😑😑😑

گفتم ببین باز چه نقشه ای دارن .لامصب یه روز نشد نقشه شون روکردن .مادرشوهرمن انقدر حسود من بخاطر کورتاژ بیمارستان خصوصی رفتم دختر عمه اونجا سر پرستاره .امروز شوهرم مامانش خواسته ببره دکتر گفته من فقط همون بیمارستان میام یبار خواهرسوهرم نصف شب زنگ زد گفت مامان بیا ببر دکتر ازاونور میگفت من فقط قائم میام😬😁حسرت به دل مونده

خونه مادرشوهرم رفتم، به اصرار خودش چایی آورد. چاییش کهنه دم بود و بدرنگ، وقتی تموم شد دیدم ته لیوانم ...

منم مادرشوهرم خیلی شلخته س..میرم خونه ش لب به چیزی نمیزنم...اگه هم بخام باید خودم ظرفوبشورم بدونم تمیزه یاچایی دم میکنم میخورم ..اصلا دلم نمیاد چیزی وردارم خونه ش

تنهائیم را کسی حس نکردجزخدا❤️
ماشالا به این همه حسادت

بعد فوت دختر عموم دوسال موهام رنگ نکردم تا امسال مامانم باعث شد لایت کنم تامنو دید گفت میخوام موهام رنگ کنم مشکی دیگه نمیذارم مگه پیرم روشن دوست دارم نزدیک ۷۰ سالشه

من که هر موقع برم خونه مادرشوهرم خودمو مهمون حساب میکنم. ه خونه مادر شوهر هیچ وقت مثل خونه مادر خودت ...

باید پاشی بخاطر سنشون هیچ وقت هیچ‌کس جای پدر مادر واقعی رو نمیگیره ولی تو جز اون خونواده ای و مهمون نیستی

باید پاشی بخاطر سنشون هیچ وقت هیچ‌کس جای پدر مادر واقعی رو نمیگیره ولی تو جز اون خونواده ای و مهمون ...

و زن بچشونی یعنی هم سطح بچشون نه بالاتر ازشون بدبختا با پنجاه شصت سال سن جلوت خم و راست بشن خجالت نمیکشی

😐🤣🤣🤣وای نه فک کنم خودش از قصد مگس انداخته تو چاییت اصرار کرده بخوری

مگس که چیزی نیست، همین سه ماه قبل ، اومد تهمت زد ما اومدیم خونتون، زنت درو باز نکرد، مام رفتیم، درصورتیکه من بدبخت رفته بودم خونه مادرم از تنهایی. ولی شوهرم باور نکرد و بعدش یه ماه قهر بودیم. از آخرم باز من رفتم آشتی ، خدا ازش نگذره 

فقط 5 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز