دوستان من یه دوست خیلی خیلی صمیمی دارم از بچگی روابط خانوادگی داشتیم از خواهر بهم نزدیک تره خیلی ماهه ما تقریبا همزمان ازدواج کردیم شوهرش خیلی پسر خوبیه به چشم برادری هیچی کم نداره عالی
دوستمم عاشقشه ها ولی خب تو جمع خیلی بهش احترام نمیزاره مثلا با صدای بلند باهاش صحبت میکنه یا همیشه میگه وای من به سهراب میگم فلان کار رو نکنی پارت میکنم فلان کنی خشتکت رو میکشم سرت مدام پشت گوشی میشنوم بهش میگه کوفت،بیشعور،زهرمار همه اینا رو هم میزاره به حساب صمیمیت یه بارم تو مغازه شوهرش بهش گفت فلان چیزو میگرفتی بهتر نبود جلو فروشنده بهش گفت شما فقط وظیفه داری کارت بکشی حرف اضافه نزن
من اینطور نمیپسندم خودم خیلی محترمانه با همسرم مخصوصا تو جمع صحبت میکنم پیشوند آقا میزارم کنار اسمش سعی میکنم باهاش تو جمع بحث نکنم حالا اون روز به خواهرم گفتم من اخلاق فلانی رو زیاد دوست ندارم شوهرش گناه داره بخدا نگرانم یه روزی شوهرش تلافی کنه بچه هم نیس ۲۴سالشه
خواهرم برگشته میگه اونا عاشق ک معشوقن بعد همیشه یه جوری رفتار میکنه که انگار من از شوهرم میترسم اون با شوهرش خیلی اوکیه درحالی که حس میکنم دوستم اخلاقش درست نیست که اصلا احترام نمیزاره