2777
2789
به خداخودمم همیشه همینو میگم اینا برا داداشم جونشون درمیره هرچقد اونا بدی کنن هم به چشمشون نمیاد میگ ...

چه شانس اقبالی داره واقعا خوشبحالش

بعد مادر شوهر من 6 تا دختر داره من تک عروس 

خودشو برا دخترا دامادا میکشه 

فقط انجام کارها برا شوهر منه

خدایا یه نگاهی کن

ناراحتیت رو بهشون نشون بده بگو چرا فرق میذارین بین بچه ها ‌..بگو پس فردا عروس میاد بالاسرتون میشینه ...

خودشون میدونن دیگه هنوز دوره کلی جون به لبشون میکنه تولد خانوم میشه حتما باید کادو بگیرن کادو پسندش نباشه دعوا درست میکنن خیلی بدعادتش کردن سوارشون شده منم چیزی بگم میشم آدم بده منم فقط از میترسم چیزی بگم دلشون بشکنه خداقهرش بگیره خجالت میکشم چیزی بگم که داداشم از اون طرف میگه چشم نداشت ببینه ما خونه میسازیم مامان بابامم بگن سرمال داره دلخوری ودعوا درست میکنه همین روم نمیشه که بدبخت شدم دیگه خاک توسرم 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



چه شانس اقبالی داره واقعا خوشبحالشبعد مادر شوهر من 6 تا دختر داره من تک عروس خودشو برا دخترا دامادا ...

اره به قرآن شانسشو ببین توروخدا اون وقت خانواده شوهرمن تاه از شوهرم پول میگیرن نمیدن عوض کمک کردنشونه هرکار دارن شوهرمنو میکشونن 

اره به قرآن شانسشو ببین توروخدا اون وقت خانواده شوهرمن تاه از شوهرم پول میگیرن نمیدن عوض کمک کردنشون ...

اشکال نداره عزیزم میدونم گاهی آدم فکرشو میکنه اعصابش خورد میشه 

اما باید سعی کنم زندگیمون به خوشی بگذره 

انشالله همیشه شاد باشی. 

ولشون کن تورو خدا.بابا مامان من هم به خواهر برادران خیلی رسیدن خیلی از هر لحاظ اما انگار من از یه خون دیگه بودم منم بارها بین خانواده شوهرم گیر کردم فقط خودم رو ازبین بردم.آخر سر هم هر کدوم به بهانه‌ی پیش مادرم نمیومدن یا اینکه بهتر بود نیان تا....من بودم یه مادر پیر مریض فقط جایی شانس آوردم که شوهرم تا آخرین لحظه مادرم حمایتم کرد .من هم بعد مامان یکم خواهر برادر رو تحمل کردم بعد اون دیگه چسبیدن به زندگی خودم.نمیدونم چطور می‌خوان اون دنیا جواب بدن....من رو گذاشتن با میگرن شدید که درمانی هم ندارد

به فکر زندگیت باش احترام پدر مادر رو نگه دار .هر چه دورتر بهتر

اون میگه به اسم تو باشه ولی وقتی خانواده راضی نیستن نمیتونم که دعوا راه بندازم همشون نشون دادن خودشو ...

حق داری

چو غرق خاطراتم و غریق بی نجاتم و بی خواب و زابراهم و طوفان حال من:))                       

خیلی حال بدی دارم هم دلم شکسته هم شوهرمو راضی کرده بودم خونه بخره با پولمون اونم میگه چرا کمک ما نمی ...

خونه میخره خودش به آرامش میرسه منت نداره که محکم باش بهش بگو گرفتی خودت راحت میشی وگرنه سال بعد باید وام درشت تر بگیری بعدشم همین حرف منو به شوهرت بگو 

اینکه در آینده پدرو مادرمو دوا دکتر میبری یا فقط دنبال کمک گرفتنی آدم باید همه جوانب رو در نظر بگیره  

خودشون میدونن دیگه هنوز دوره کلی جون به لبشون میکنه تولد خانوم میشه حتما باید کادو بگیرن کادو پسندش ...

بببین خانواده واقعی آدم دیگه اونیه که خودش تشکیل داده گیر نکن تو گذشته که داداشت چیکار میکنه پدرو مادرت چیکار میکنه خودتو قوی کن شوهرتو با این حرفا آروم کن باور کن به این حرف میرسی که کمک بگیری توقع خواهند داشت و همش اسیری انگار

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز