دیگه واقعا مغزم نمیکشه نمیدونم چیکار کنم چند وقته اصلا یه آدم دیگه شده علناً با منو خونوادم دشمنی میکنه تو روم میگه حالم ازتون بهم میخوره ولی از اونطرف واسه خونواده ی خودش ک همیشه جنگ داشت باهاشون میخواد جون بده…منو میزاره میمونم کنار خیابون ولی میره دنبال مامانش..شده بابای ابجیاش…خونوادش جوونن اصلا نه نیاز مالی دارن نه حمایت و خدمات
نمیدونم چرا اینجوری شده کلافه شدم دیگه ازش متنفر شدم