تجربه ثابت کرده بهم
حتی اگر مادرش چاقو بزاره زیر گلوم
اون سمت مادرشو میگیره!چون حداقل سی سال زیر دست مادرش بزرگ شده
پس بیخود خودمو خسته نمیکنم تو بحثها.
تاجاییکه میتونم از مادرش فاصله میگیرم.حریم میزارم.زیاد خودمونی نمیشم تا زیاد خودمونی نشن...هیچوقتم نمیگم مادرت اینکارو کرد اونکارو کرد.چون دقیقن نتیجه عکس میده
می‌دونی چیه انگار برات مهم نباشه کاراش خودش ترک میکنه!
اینطور نیست خانوما ؟
مثلا چرا میری خونه مادرت
چرا به مادرت زنگ زدی
و....
بیشتر باعث میشه اون این کار هارو بکنه
من اینطور فک میکنم البته
اتفاقا من میگم برو خونه مادرت ب من چ اما من نمیام
اونم اصرار نمیکنه برم
فقط توی مهمونیا ک مجبورم برم دیگه اون مجلسی نیس ک برم و خون ب جیگرم نکنه
الانم نقطه ضعف من شده بچه ام .
پیر زنه ب همه بچه ها توجه میکنه بوس و بغل و فلان بچه من جلوش میاسته نگاهش میکنه اون روشو برمیگردونه حالا کوچکترین مثال رو گفتم من حق ندارم ناراحت شم؟
خوب شما هم بشدت از طایفه و خانوادت دفاع کن،
این بهترین درمانه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز