تولد همسرم بود به اتفاق خانواده همسرم رفتیم سفره خونه مامان مادرشوهر بیچاره تنها رو تخت بیمارستان بود کمرش رو بیچاره دیروز بعد ازظهر عمل کرده بود ولی مادرشوهرم ب هیجاش نبود و برنامش رو چیده بود و چ تیپی و چ چیزی رفتیم باش و اومدیم و اصلا هم براش مهم نبود ترسیدم واقعیتش که چرا اینجوری کرده نکنه ظلمی چیزیه 😶😂