مجردم ویکی ازدوستانم درسن ۴۲سالگی ازدواج کرده ومن ۲۹سالمه هرروزبهم میگه ی فکری ب حال خودت کن شوهرپیداکن برو دعایی چیزی بزن پیش کسی ک شوهرکنی داره دیرمیشه واست یازنگ میزنه میگه چیکارکردی بالاخره شوهرکردی باباسنت بالارفت من چون ازم بزرگتره سکوت میکنم امادیگ باحرفاش داره اعتمادبنفسمونابودمیکنه شماباشین چی جوابشومیدین ک خیلی محترمانه باشع ک بخام بهش بگم ممنون میشم جواب بدین