کیا مادرشون رو دوست ندارن
از همون اول هم خوب نبودی مامان
الانم که پیر شوی
ادای دیونه ها رو درمیاری مامان
من هیچ وقت بهت افتخار نکردم
چرا عزیزم تا داریش قدر بدون من بدون مامانم دارم ديونه ميشم آرزوی مرگ دارم
ولی من چرا برات انقد دلم میسوزه نمی دونم
امروز رفتم خونه مادرم
بازم مثل همیشه غرق کثافت بودی
بدی جیش میدادی هم خودت هم خونت
نمی دونم چیکار می تونم برات کنم
فقط نیدونم که دوست ندارم
از بس که زبون تلخ و پرتوقلی
از بس که هنا چیز رو بزرگ می گنی
خسته شدم از بس گفتم بریم دکتر نیومدی
مادر منم انقدر بین منو خواهرم فرق می ذاره که خدا می دونه
مجرد بودم باز بهتر بود الان که متاهلم همسرمم هی میگه چرا مامانت فرق می ذاره این بیشتر عذابم میده
میدونی مامان
اینارو دارم ت خیالم مثلا به تو میگم مینویسم که اگه روز نرودز بخونم ودلم برات تنگ نشه
نمی دونم چرا حس م بهم نیمه سال های آخر عمرتا
مامان من دوست ندارم دیونه مطلق بشی بعد بری
مامان تو چرا هیچ کس رو دوست نداشتی
مامان
تو زنی بودی که هیچ وقت به هیچ کدوممون فکر نکرده
اره مادر خوب نعمته
مثلا من امروز اط صبح گفته بودم میام خونتون
رفتم دیدم خونه بوی گوه میده
خودش بدتر
زندگیش از هفته گذشته که من رفتم خورده ریخته این ور اون ور
نه شام گذاشته
نه چایی گذاشت
اصلا از ش یه لحظه بدم اومد
انگار مرده
فقط جنسش زنده فقط
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز