خانما من عقد هستم و همسرم ۵ روز میرن سرکار یه شهر دیگه و ۵ روز مرخصی هستن ..
خرج غذا خیلی میشد روزی ۴۰۰-۵۰۰ پول غذاش میشد ،خوابگاه محل کارش یخچال داره اما فریزر نه منم غذاهای یخچالی درست کردم خورشت کنسرو کردم تن ماهی کوکتل سوسیس برنج و مرغ کتلت زرشک پلو با مرغ ، مرغ سوخاری ، سالاد الویه ،قیمه تمامی اینارو درست کردم که میره سرکار بخوره دقیقا ۱۰ تا غذا بود گذاشتیم تو ظرف ی بار مصرف در یخچال بود
همسرم یه کاری پیش اومد دوروز بیشتر موند ولی یهویی بود و غذاها دوروز در یخچال بود ، حالا همسرم فردا میره سرکار و سه روز میمونه بهش گفتم غذاهارو ببر گفت غذایی نمونده خواهرم اومده سه تاشو واسه شام برده
دیشب هم جلو چشم خودم دو پرس برد
کوکتل و سوسیس هم سرخ کرد برای شوهر شکم پرستش
شوهر من مادر ندارع برادر شوهرمم مجرده پدرشوهرمم پیره
این زن انقد بی رحمع شوهر من هیچی واسه داداشش و بابای خودشم نشده اون غذاهارو بزاره
من از ساعت ۴ بعدازظهر تا ۱۰ شب غذا پختم دستام سوخته بود تاول زده بود ناخنام همه شکست
خیلی غصه خوردم واقعا این زن چجور روش میشه اینکارارو میکنه؟؟؟؟
من مطمئنم خودش بعدا با پررویی میگه راستی رفتیم غذاهارو بردیم خوردیمشون من خودم دیشب تعارف زدم گفتم خیلی زیاده شوهرم بره برمیگرده زود خواستید داغ کنید
ولی مگه نذریه هرشب بره اونجا برا شامش غذا ببره؟؟؟؟؟ خیلی خیلی ناراحتم یا قانعم کنید که ناراحتیم بیخودیه یا اینکه ی جوری بگید اگه خودش حرفشو زد جوابشو بدم