اره ب خدا جدیم
من باشگاه میرم بعد ی روز رفیقم گفت برم محیط باشگاهتو ببینم
گفتم اوکی یکی دوسالت زودتر بریم یکم خرید دارم
تو راه خرید بودیم تو ی کوچه رفتیم بهش میگن کوچه دانشگاه
بعد رفتیم داشتیممیرفتیم ی ماشین خارجی وایساد جلومون
رفیق منم از این پولکیاس دید پسره خفنه زرتی رفت سوار ماشین پسره شد
منم بدو بدو رفتم دیگه رفیقمو ول کردم یکم ترسیدم
بعد دیدم دوستم زنگ زده جوابشو دادم دیدم گوشی دوستم دسته پسرس
که بیا سوار شو نمیخورمت
بعد قطع کردم
دیدم همون ماشین دنبالمه
خودش پیاده شد سوار ماشینش کرد منو😂😭
دیدم ریلکس نشست پشت رول پسته خیس میخوره😂😭
ب منم گفت گفتم مرسی
بعد گفت کجا بریم گفتم تایم باشگاه دیر میشه هر جا میرید برید منو ول کنید
دوستم جلو نشسته بود
بعد وایساد
گفت واقعیتش از تو خوشم اومد گقتم تو میای میشینی جلو نه رفیقت
دوستمم گفت پیاده میشم تو بشین
پیش پسره به دوستم گفتم احمق منکه نمیخوام اوکی شم با این بشین سرجات
قضیه اونجایی جااب شد ک فهمیدیم پسره ورزشکاره و مربی بدنسازی و با بازیگرا و کشتی گیرا در ارتباطه😭😂