بعد از دبیرستان سالهاااا دیگه اون حس بد غروب جمعه رو نداشتم و دانشجویی خیلی حس عالی ای بود که دانشگاه میرفتم و اکثر اوقات صبح شنبه ام‌خالی میزاشتم از وقتی رفتم سر کار و‌کارام سخت‌تر و بیشتر شده این حس خیلی بد رو هر هفته دارم که چرا باید دوباره برم سر کار و ناراحتم هر هفته
بهم روحیه بدید یکم
این اولین جمعه ای هست که فرداش راه یه سفر طولانی و آرزو داشتم میشیم
من برعکس
چون عاشق کارمم دوست دارم برم سرکار
اما دانشجویی و مدرسه متنفر بودم
دانشجویی به خاطر اینکه هشت ترم هرروز هفته تو دانشگاه بودیم خیلی خسته کننده بود
عوضش چهارشنبه ها عجیب حس امنیت دارن
من جمعه ها رو خیلی دوست دارم اما موضوع شنبه و اول هفته تر زد توش الان اگه شنبه ها تعطیل بشن جمعه عشقه
