چهار ماه پیش مراسم مادربزرگ شوهرم . شوهرم چند باری جلوی جمع دستشو دراز کرده عموش باهاش دس نداده و حرف نزده.چند روز پیش تو کوچشون بودیم عموش اومد جلو سلام گفت لپ همسرمو کشبد ولی اصلا محلش نداد. خونه پدرشوهرم دعوت بودیم عموشم بود اخرشب ک همسرم اومد فهمید کلی عصبی شد گفت دیگ من اینجا نمیام بزار اون بیاد. الانم خونه عمش دعوتیم شوهرم میگ ن من میام ن میزارم پدرزنم اینا بیان. همه زنگ میزنن ب من ک من باهاش حرف بزنم چن بار حرف زدم بحث کردیم. میگ دیگ خواهشا درمورد اونا با من بحث نکن.. خانوادش زنگ میزنن پیش من پشت شوهرم حرف میزنن عمش اینا حرف میزنن من خیلی بهم برمیخوره. خیلی ناراحت میشم نمیدونم چیکار کنم😭😭
شما خودتو کنار بکش بگو‌من دخالت نمیکنم
کاری نکن به تصمیم همسرت احترام بذار
انقدرم رو نده که پشت سرش حرف بزنن باهات
بنظرم تو دخالت نکن برات مهم نباشه
با شوهرت باش
مهم شوهرت باشه هر کیم بهت چیزی گفت بگو شوهرم اجازه نمیده همین
تحت هیچ شرایطی پشت شوهرتو خالی نکن هرکدومشونم پشت سرش حرف زد توهین کرد بگو لطفا احترام خودتونو نگه دارین بهم برمیخوره همین اگه اونا بودن قطعا خیلی بدتر باهات برخورد میکردن در هر صورت اونا آشتی میکنن اگه شما چیزی بگی تهش شما میشه آدم بده
به پدرشوهر و‌مادرشوهرت بگو من به احترام شما جواب نمیدم ولی شما جوابشونو بدین...حق ندارن پیش من بد شوهرمو بگن...به خونواده ش بگو‌من وساطت میکنم ولی اینکه فایده نداره تقصیر من نیست
به شوهرت بگو مادر عموت فوت شده طرف در حال و هوای دیگری بوده که متوجه نشده .... من خودم موقع فوت بابام اینقدر هنگ بودم که اصلا یادم نمیاد کیا تو مراسم بودن و کیا نبودن ... تازه پدر من یک سال هم مریض بود اون عموی بیچاره هم تو شوک بوده شاید در ظاهر فرد هم مشخص نباشه
نمیدونم اختلافشون سر چی بودہ اما اینکہ میگی اول شوھرت تو جمع بہ عموش دست دادہ و عموش ضایعش کردہ یعنی اینکہ حق با ھمسرتہ کہ الان اینطوری رفتار میکنہ من اگہ بودم میگفتم من تابع ھمسرم ھستم وقتی نمیاد من چکارش کنم!
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز