2777
2789

نرفتم خونه م 

واسه ناهار خونه پدرم دعوت بودیم و موندم خونه پدرم 

مادر شوهر هر ماه ۱ هفته می‌ره شهرستان میمونه خونه فامیلش

من یه برادر شوهر دارم ۲۵ سالشه ، هر وقت مادر شوهرم می‌ره شوهرم میگه وااای حالا داداشم کجاست، غذا چی میخوره 

۲ تا خواهر شوهر هم دارم که اصلا واسشون مهم نیست برادراشون مردن یا زنده ن 

منم شاغلم ، جمعه خونه م 

شوهرم از صبح می‌گفت عصر کجایی؟ میمونی خونه 

گفتم چطور ؟ هیچی نگفت 

منم عمدا نرفتم خونه که نگه غذا درست کن بیاد خونمون یا واسش بفرستم 

الان خودم عذاب وجدان گرفتم که نرفتم خونه غذا درست کنم و مجبوریم امشب یه غذای حاظری بخوریم 

منو برادر شوهرم چشم دیدن همدیگه رو نداریم، چندین دفعه دیدمش به مادرش اشاره میده که با من حرف نزنه، شوهرم و برادرش به همدیگه وابسته ن، خیلی بهم میچسبن و منم به این چسبیدنش اعتراض کردم و عموش باهاش برخورد کرد و اونم همه رو گذاشته کف دست شوهرم 

منم هر چی شوهرم سعی می‌کنه غذا درست کنم بهش بده یا در خدمتش باشم ، واسش انجام نمی‌دم 

شام بخور بعد برو عذاب وجدان هم نداشته باش 

شدی صاحب هر بند دلم 😍شدی روز و شبم ماه دلم 😍مهمون کوچولوی دلم خیلی خوش اومدی به زندگی مون🥺خدایا شکرت.  خدایا خودت مواظب مسافر کوچولوم باش😍02/6/13 بیبی چکم مثبت شد😍 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



مرد گنده بلد نیست یه غذا درست کنه

این روزا مد شده که میگن: نجات دهنده در آینه است اما داستایوفسکی یک بار گفته: در آغوشم بگیر و نجاتم بده قاتلی به دنبال من است که گاه به گاه در آینه ها میبینمش!

شام خونه مامانت بخور برای شوهرتم اندازه نصف بشقاب ببر که اضاف نیاد بده او ن . 

یادت باشه تو این دنیا هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست... اگر مادر شدی یادت نره اول تو باید شاد و قوی باشی تا بتونی شاد بزرگش کنی یک بچه از همون روز تولدش نگاهش به خنده های مادرشه نه رنگی بودن اتاقش...     شوهر خدا نیست نون شبت گرو اون نیست پس از سر ناچاری کنارش نمون اگر حرمت گزار نیست .

۲۵ سال بچه نیست خودش باید از پس خودش بربیاد اگر مادرش براش مهم بود نمیرفت ی هفته بمونه والا من مامانم جایی بخاد بره با وجود اینکه دختر بزرگ تو خونه داره ولی بازم غذا درست میکنه و میره

چرا باهم بدین؟

از روز اولی که عقد کردم هررررر جا رفتیم ، شوهرم میوردش با خودش

چندین دفعه گفتم چرا این کار رو می‌کنی ، گفت صبر کن ازدواج که کردیم دیگه کاری ندارم و برادر بچه س و گناه داره و نمی‌خوام یهو ازش جدا شم 

ازدواج کردیم بدتر شد ، هفته اول ازدواجم شوهرم رفت واسه خودش لباس بخره ، ۳ میلیون واسه داداشش لباس خرید و واسه خودش نخرید و اومد خونه 

مغازه زد داداششو شریک کرد 

پول تو جیبی میده 

یه جوری رفتار می‌کنه انگار تخمشو شوهر من انداخته 

می‌رفتیم مسافرت میفتاد دنبالمون 

هر حرفی هم میخواست میزد و من اعتراض میکردم و شوهرم با من دعوا میکرد و.....

گذشت تا به جنگ و دعوا کشیده شد به خانواده هامون کشیده شد و من به عموشون گفتم، چون پدر ندارن و مادرشون اینکه پسر بزرگش حکم پدر رو داره لذت می‌بره ، چون حکم شوهر هم واسه خودش داره 

عموش با برادر شوهرم برخورد کرد ، اونم بجای اینکه به حرف عموش گوش بده با من بد شد 

الان فقط سلام و خداحافظ ، اینکه من چیزی به خانواده م بگم میترسن ، واسه همین دیگه شوهرم جرات نداره مثل قبل بگه هوای داداشمو داشته باش 

مرد گنده بلد نیست یه غذا درست کنه

نه چون گشاده، مادرش اینجور بارش آورده 

یه جوری رفتار می‌کنه انگار پسر ملکه انگلیسه

البته شوهر منم دیگه پیاز داغشو زیاد می‌کنه 

برادرش خسیسه ، دنبال چیزهای مفتیه، مثلا اگر شوهر من باشه میگه داداش گرسنمه، شوهرم نباشه گرسنه ش نمیشه 


والا حق داری.چطوری از خودت بدش میاد ولی دستپختتو دوست داره؟

شوهر من واسه اون همیشه حاظره 

من که محلشون نمی‌دم 

به من ربطی ندارد ، هر ماه مادره می‌ره شهرستان میگرده من بمونم غذا بپزم

۲۵ سال بچه نیست خودش باید از پس خودش بربیاد اگر مادرش براش مهم بود نمیرفت ی هفته بمونه والا من مامان ...

دقیقا همینه 

به من چه 

مامانشم انگار نه انگار بچه زاییده ، انداخته شه وبال گردن شوهر من 

شوهر منم که انگار هیچکس برادر ندارد فقط اینه که برادر مونده واسش 

بهش گفتم مگه بچه س که دنبالش افتادی ناهار خوردی و کجایی و ....

میگه ۵۰ سالش بشه واسه من بچه س، گفتم با این کارت فقط خودتو عذاب میدی


ببین برادرس زن میگیره، اسم شوهرتم نمیاره.

امیدوارم 

فقط ازدواج کردن اونم واسه ما داستانه

شوهر من خودشو مسئول خرج عروسی اونم می‌دونه 

اینکه برادرم پول داشته باشه ازدواج کنه 

برادرم شرمنده نشه جلوی مردم 

واااااای واسه ازدواج داداشم چکار کنم و ‌....

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز