مادرشوهرش نیومد اصلاً عیادت
فقط دوتا از خواهرشوهرام اومدن
سر این قضیه با شوهرم دعوام شد
مادرشوهرش یک ماه بعدش اومد و بهم گفت خدا کنه حالا حامله بشی🙄
منم از لجش شروع کردم سه ماه اقدام کردم ، هردفعه پریود میشدم میشستم گریه میکردم
چون زخم معده داشتم و پرخوری عصبی .. چاق شدم،
افسرده هم شدم ...
شوهرم دیگه گفت اقدام نکنیم گفت نمیخوام با این حالت حامله بشی
چند ماه بعدش با شوهرم دعوام شد شرک داد زد رگ سه قلوم گرفت (تو گوگل بزنی نوشته بدترین نوع درده) خلاصه چند ماه درگیر بودیم ام آر آی و دکتر اعصاب و قرص و....
بعد